خلاصه کامل کتاب پسری به نام قله ۲ پرتگاه (رولند اسمیت)

خلاصه کامل کتاب پسری به نام قله ۲ پرتگاه (رولند اسمیت)

خلاصه کامل کتاب پسری به نام قله ۲: پرتگاه (رولند اسمیت)

کتاب «پسری به نام قله ۲: پرتگاه» (The Edge) اثر رولند اسمیت، دنباله هیجان انگیز ماجراهای پیک (مارسلو)، نوجوانی عاشق کوهنوردی است که این بار در یک صعود پرچالش به نام صعود برای صلح گرفتار گروگان گیری، حملات حیوانات وحشی و نبردی نفس گیر برای بقا در دل کوهستان های دورافتاده افغانستان می شود. این رمان سرشار از چالش های فیزیکی و عاطفی است که شخصیت پیک را به آزمون می کشد.

اگر از آن دسته آدم هایی هستید که عاشق رمان های ماجراجویانه و پر از هیجانید، یا اگه جلد اول پسری به نام قله رو خوندید و دلتون می خواد بدون اینکه کل کتاب رو ورق بزنید، ته و توی داستان دومش رو بفهمید، دقیقاً جای درستی اومدید. رولند اسمیت تو جلد دوم این مجموعه، یعنی «پرتگاه»، پیک رو وارد یه ماجرای حسابی می کنه که از هر لحظه اش بوی چالش و هیجان میاد. این کتاب فقط یه داستان کوهنوردی نیست، یه سفر پر از درس و یادگیریه که نشون میده آدمیزاد وقتی توی دل طبیعت و سختی ها گیر می افته، چطور می تونه با خودش کنار بیاد و راهی برای نجات پیدا کنه. آماده اید بریم سراغش؟

یه فلش بک کوچیک: چی شد که پیک، قله شد؟ (مرور جلد اول)

قبل از اینکه خودمون رو بندازیم تو دل ماجراهای پرتگاه، بد نیست یه یادآوری کوچیک داشته باشیم از اتفاقاتی که سر پیک تو جلد اول اومد. مارسلو، که خودش رو پیک (قله) صدا می زد، یه نوجوون پانزده ساله بود که خون کوهنوردی تو رگاش جریان داشت. البته نه از اون کوهنوردی های معمولی! علاقه اصلیش بالا رفتن از دیوارهای صاف بود، حتی اگه اون دیوار یه آسمون خراش تو نیویورک باشه. همین کارهای عجیب و غریبش باعث شد دستگیر بشه و سروکارش به دادگاه نوجوانان بیفته.

تو اون روزها، شانس (یا بدشانسی) یارِش شد و پدرش، جاشوا وود، که یه کوهنورد افسانه ای و البته غایب طولانی مدت زندگیش بود، سر و کله ش پیدا شد. جاشوا برای اینکه پسرش رو از زندان نجات بده، با قاضی به توافق رسید که پیک رو با خودش به تبت ببره تا اونجا تو یه مأموریت کوهنوردی مشارکت کنه. مأموریتی که هدفش صعود به اورست بود. اما خب، ماجرا اون قدرها هم ساده نبود. هدف واقعی جاشوا این بود که پیک رکورد جوان ترین فاتح اورست رو بشکنه و کلی شهرت و پول به جیب بزنن.

پیک تو اون سفر پر از دردسر و چالش، با شخصیت های مختلفی آشنا شد، مثل دوست و هم تیمی اش سان جو، که اونم مثل پیک آرزوی فتح اورست رو داشت. اما اتفاقاتی افتاد که پیک تصمیم گرفت از رکورد خودش بگذره و کمک کنه سان جو به قله برسه، چون این صعود برای سان جو معنای خیلی عمیق تری داشت. در نهایت، پیک از اورست پایین اومد، بدون اینکه به شهرت رکوردشکنی برسه، اما با یه دنیا تجربه و بلوغ. اون فهمید که ارزش های مهم تری تو زندگی هستن تا فقط فتح قله ها. با این حال، هنوز هم یه کوهنورد واقعی بود و طبیعت کوهستان مثل یه آهن ربا اونو به سمت خودش می کشید. این پیش زمینه، حسابی تو فهمیدن دلایل و تصمیم های پیک تو «پرتگاه» کمکمون می کنه.

شروعی تازه، اما وسوسه ای قدیمی: صعود برای صلح

بعد از همه اتفاقات اورست و اون تجربه تلخ و شیرینی که پیک از سر گذروند، تصمیم گرفت برای همیشه از کوهنوردی دست بکشه. نه که دیگه دوستش نداشته باشه، نه! اما حس می کرد دیگه اون شور و هیجان سابق رو نداره، یا شاید دلش نمی خواست دیگه به خاطر شهرت و پول دست به همچین کارهایی بزنه. می خواست یه زندگی آروم و عادی داشته باشه، دور از قله های بلند و خطراتش. اما خب، قصه ماجراهای پیک به این راحتی ها تموم بشو نیست.

یک روز، یه پیشنهاد عجیب و غریب سر و کله ش پیدا میشه. دوستان کوهنوردش و یه سری گروه های بین المللی، برنامه ای به اسم صعود برای صلح رو مطرح می کنن. هدفشون اینه که جمعی از جوون های کوهنورد از سراسر دنیا رو دور هم جمع کنن و به یه قله بلند صعود کنن تا پیام صلح و دوستی رو به دنیا برسونن. یه جور حرکت نمادین و خیلی باحال. این پیشنهاد مثل یه جرقه تو دل پیک می افته. از یه طرف، با خودش عهد کرده بود دیگه کوهنوردی نکنه، از طرف دیگه، این یه مأموریت فرق العاده بود. دیگه بحث رکورد یا پول نبود، بحث یه هدف بزرگ تر بود: صلح.

پیک تو دوراهی سختی گیر می کنه. مادرش هم یه کوهنورد حرفه ای بوده و خودش هم همیشه کوه رو به عنوان تنها دلخوشی زندگیش می دونست. حالا این پیشنهاد دوباره اونو به چالش می کشید. بالا رفتن از دیوار و صخره، تو خونش بود، یه جور استعداد ذاتی. این شد که بالاخره، با کلی فکر و کشمکش درونی، تصمیم گرفت عهدش رو زیر پا بذاره و دوباره به دل کوهستان بزنه. این بار نه برای خودش، بلکه برای یه آرمان بزرگ تر. اما این صعود برای صلح، تبدیل میشه به یه سفر پر از وحشت و ماجراهای نفس گیر که هیچ کس فکرش رو نمی کرد.

سفر به پرتگاه: هر پیچ، یک خطر تازه (روایت وقایع کلیدی)

صعود برای صلح شروع شد و پیک به همراه تیمش، که از کوهنوردان جوون و بااستعداد از سراسر دنیا جمع شده بودن، راهی شدن. تو این تیم، سان جو، دوست و هم تیمی قدیمی پیک از اورست، و هالی، دختری بااراده و قوی، هم حضور داشتن. مقصدشون یه قله بلند و کمتر شناخته شده تو قلب کوهستان های سرسخت افغانستان بود. جایی که نه تنها طبیعتش رام نشدنی بود، بلکه پر از خطرات انسانی هم بود.

تیم عجیب و غریب و مقصد پر رمز و راز

تیم صعود برای صلح یه گروه متنوع از جوون ها بود که هر کدومشون با انگیزه و امید خودشون قدم تو این راه گذاشته بودن. سان جو، با تجربه اورستش، کنار پیک بود و هالی هم با شجاعت و مهارتش، نقش مهمی تو گروه ایفا می کرد. اما این صعود، از همون اولش با صعودهای قبلی پیک فرق داشت. این بار قرار نبود فقط با طبیعت و ارتفاع بجنگن، باید با چیزهای دیگه ای هم روبرو می شدن که فکرش رو هم نمی کردن.

از پستی و بلندی های مسیر تا اولین نشانه های تهدید

همین که تیم وارد مناطق دورافتاده و دست نخورده افغانستان شد، اولین نشانه های خطر خودشون رو نشون دادن. مسیرها ناهموارتر از حد تصور بود و مشکلات کوچیک و بزرگی شروع به خودنمایی کردن. از خرابی تجهیزات گرفته تا نرسیدن به موقع تدارکات. هوا هم هر لحظه غیرقابل پیش بینی تر می شد و کوهستان چهره واقعی و خشن خودش رو نشون می داد. کم کم همه حس کردن این سفر اون قدرها هم که فکر می کردن، یه صعود دوستانه و نمادین نیست.

پیک تو دلش می دونست این سفر با بقیه فرق داره. حس یه خطر غریب، مثل سایه ای سرد، همیشه دنبالشون بود. اینجا دیگه فقط بحث فتح قله نبود، بحث بقا بود.

کابوس گروگان گیری: روبرو شدن با واقعیت تلخ

در اوج چالش های طبیعی، ناگهان کابوس واقعی شروع شد. تیم صعود برای صلح توسط یه گروه شورشی محلی گروگان گرفته میشه. این اتفاق مثل یه بمب تو دل کوهستان صدا می کنه. هدف شورشی ها از این کار مشخص نیست، شاید می خوان پیامی به دنیا بدن، شاید هم فقط دنبال باج هستن. پیک و دوستاش حالا نه فقط باید با سرما و ارتفاع بجنگن، بلکه باید با ترس از مرگ و ناامیدی هم کنار بیان. اون ها تو یه محیط خصمانه گیر افتاده بودن و هر لحظه ممکن بود اتفاقی جبران ناپذیر بیفته. این حادثه، به نقطه عطف داستان تبدیل میشه و مسیر صعود برای صلح رو کاملاً تغییر میده.

جنگ با طبیعت وحشی: پلنگ برفی و دیگر خطرات کوهستان

انگار خطرات انسانی کافی نبود، طبیعت هم تصمیم گرفته بود نهایت قدرت خودش رو به رخ بکشه. تو این گیر و دار، حملات حیوانات وحشی شروع میشه. پلنگ های برفی گرسنه و خرس های کوهستان، تیم رو تهدید می کنن. رویارویی با یه پلنگ برفی، لحظات نفس گیری رو رقم میزنه که هر بار جون یکی از اعضای تیم به مویی بنده. پیک که حالا وظیفه حفاظت از دوستاش رو هم به عهده داره، باید از تمام تجربه ها و غریزه های بقاش استفاده کنه تا بتونه هم خودش و هم بقیه رو از چنگال این خطرات نجات بده. این نبرد با حیوانات وحشی، ابعاد جدیدی به مبارزه برای بقا اضافه می کنه.

تنهایی در اوج خطر: جدایی از گروه و مبارزه برای بقا

بعد از گروگان گیری و حملات حیوانات، اوضاع حسابی بهم می ریزه. تیم متفرق میشه و پیک در مقطعی مجبور میشه مسیر رو به تنهایی ادامه بده. این لحظات تنهایی، اوج مبارزه درونی پیک با خودش و ترس هاش رو نشون میده. بدون تجهیزات کافی، بدون کمک، و تو دل تاریکی و سرمای کوهستان، پیک باید تمام توانش رو به کار بگیره تا زنده بمونه. حس غربت، ترس از گم شدن و مرگ، هر لحظه باهاش همراهه. اما همین تنهایی باعث میشه پیک توانایی های خودش رو بهتر بشناسه و قوی تر بشه. اون یاد می گیره چطور از کمترین امکانات بیشترین استفاده رو ببره و امیدش رو از دست نده.

تغییر مسیر، تغییر استراتژی: تصمیم های حیاتی برای زنده ماندن

دیگه صعود برای صلح به اون معنای اولیه اش نبود. هدف اصلی، بقا و نجات جون آدم ها شده بود. پیک و اعضای باقی مونده تیم باید مدام مسیرشون رو تغییر می دادن، استراتژی های جدیدی رو امتحان می کردن و تصمیم های حیاتی می گرفتن که هر کدومشون می تونست به قیمت جونشون تموم بشه. گاهی مجبور می شدن از مسیرهای پرخطر عبور کنن، گاهی باید ساعت ها پنهان می شدن و گاهی هم مجبور بودن از غذا و آب کمشون صرفه جویی کنن تا دوام بیارن. هر قدم، یه تصمیم جدید و هر لحظه، یه چالش تازه.

اوج داستان و لحظه های نفس گیر

داستان «پرتگاه» با پیچیدگی های جدیدی اوج می گیره. وقتی پیک و گروهش به منطقه پرتگاه نزدیک می شن، با یه غار مرموز روبرو می شن. این غار تبدیل به پناهگاه موقتشون میشه، اما همونجا هم خطرات جدیدی انتظارشون رو می کشه. نبردهای درونی و بیرونی پیک با خودش، با طبیعت و با دشمنانشون، به اوج خودش می رسه. لحظاتی از فداکاری و ایثار بین اعضای تیم دیده میشه و پیک با تجربه های عجیبی مثل حس حضور گربه ی روح یا دیدن مردگان متحرک روبرو میشه که مرز بین واقعیت و توهم رو براش کمرنگ می کنه. در نهایت، با کمک هایی که از بالا (شاید منظور کمک های هوایی یا حمایت بیرونی) بهشون می رسه، پیک و گروهش موفق می شن از پرتگاه جون سالم به در ببرن و به دره نجات بخش برسن. این سفر پر از چالش های جسمی و روحی، پیک رو به یه آدم کاملاً جدید تبدیل می کنه.

قهرمانان و همراهان: کی تو این ماجرا چی شد؟

تو یه داستان ماجراجویانه، فقط یه قهرمان نیست که همه بار رو به دوش می کشه. همراهان و بقیه شخصیت ها هم نقش خودشون رو دارن و به داستان عمق می بخشن. تو «پرتگاه» هم همین طوره.

پیک (مارسلو): قله ای از اراده و شجاعت

مارسلو یا همون پیک خودمون، از جلد اول تا جلد دوم حسابی آبدیده شده. تو «پرتگاه»، دیگه فقط یه کوهنورد بی کله نیست که دنبال هیجانه. حالا یه جوون پخته تره که مسئولیت پذیری رو خوب یاد گرفته. تو شرایط سخت گروگان گیری و بقا، قدرت اراده و رهبریش به چشم میاد. اون ترس هاش رو کنترل می کنه و برای نجات دوستاش از هیچ تلاشی دریغ نمی کنه. رشد شخصیتی پیک تو این جلد، واقعاً دیدنیه. اون از یه پسر نوجوون سرکش، تبدیل میشه به یه رهبر شجاع که نه تنها خودش رو، بلکه بقیه رو هم نجات میده.

سان جو و هالی: دوستان در مسیر پرخطر

سان جو، دوست و هم تیمی قدیمی پیک، تو این جلد هم باهاش همراهه. حضور سان جو، به پیک حس اعتماد به نفس میده و یادآور خاطرات اورست میشه. اون مثل یه برادر برای پیک عمل می کنه و تو لحظات سخت، تکیه گاه خوبی براشه.
هالی هم که یه شخصیت جدیده تو این جلد، با شجاعت و مهارت های کوهنوردیش، ثابت می کنه که یه همراه واقعی و قابل اعتماده. اون در کنار پیک و سان جو، تو حل مشکلات و مواجهه با خطرات، نقش خیلی مهمی ایفا می کنه و تو لحظات سخت، حضورش به گروه امید میده.

بقیه همسفرها: هر کدوم یه نقش مهم

علاوه بر این سه نفر، شخصیت های فرعی دیگه ای هم تو تیم صعود برای صلح حضور دارن که هر کدومشون با توانایی ها و نقاط ضعفشون، به پویایی داستان کمک می کنن. بعضی ها شاید دانش فنی کوهنوردی خوبی داشته باشن، بعضی ها هم روحیه جنگندگی. هر کدومشون در مقطعی از داستان، یا به کمک گروه میان یا خودشون دچار مشکل میشن و چالش های جدیدی رو به وجود میارن. حضور این شخصیت های متنوع باعث میشه داستان واقعی تر به نظر برسه و حس کنیم واقعاً یه گروه از آدم های مختلف تو این ماجرا گیر افتادن.

درس ها و پیام ها: چی از پرتگاه یاد می گیریم؟

کتاب «پرتگاه» فقط یه داستان ماجراجویانه نیست، بلکه یه عالمه درس و پیام عمیق هم برای ما داره که می تونیم تو زندگی واقعی ازشون استفاده کنیم. رولند اسمیت تو این کتاب، به موضوعات مهمی اشاره می کنه که حسابی ذهن آدم رو درگیر می کنه.

بقای در طبیعت وحشی

یکی از اصلی ترین پیام ها، نشون دادن چالش های بقای انسان تو دل طبیعت رام نشدنیه. کتاب به ما یادآوری می کنه که چقدر انسان در برابر قدرت طبیعت کوچیکه و چقدر باید برای سازگاری با محیط تلاش کنه. پیک و همراهانش مجبور میشن غریزه های اولیه شون برای زنده موندن رو فعال کنن و از تمام مهارت ها و هوششون برای مقابله با سرما، گرسنگی، حیوانات وحشی و مسیرهای سخت استفاده کنن. این بخش از داستان بهمون نشون میده که حتی تو شرایطی که همه چیز به هم ریخته، با اراده و تلاش میشه راهی برای نجات پیدا کرد.

صلح در برابر خشونت

تضاد بین هدف اصلی صعود برای صلح و واقعیت تلخ گروگان گیری و درگیری ها، یه پیام عمیق اجتماعی رو به همراه داره. این کتاب نشون میده که چقدر ایده صلح طلبی تو دنیای واقعی می تونه با خشونت و نزاع روبرو بشه و اینکه رسیدن به صلح، گاهی اوقات بهای سنگینی داره. پیک و گروهش با اینکه برای یه آرمان بزرگ دور هم جمع شده بودن، ناگهان وارد یه جنگ نابرابر میشن و مجبورن برای دفاع از خودشون بجنگن. این تقابل، ذهن خواننده رو به چالش می کشه که چطور میشه تو دنیای پر از درگیری، به صلح رسید.

دوستی و وفاداری

تو شرایط بحرانی، ارزش دوستی و وفاداری چندین برابر میشه. پیک و همراهانش یاد می گیرن که چقدر حمایت و همراهی همدیگه تو شرایط سخت مهمه. اون ها برای نجات جون هم تلاش می کنن، به همدیگه امید میدن و تو لحظات ناامیدی، دست همدیگه رو می گیرن. این کتاب نشون میده که تو اوج سختی ها، داشتن دوستانی که پات وایسن، می تونه تفاوت بین مرگ و زندگی باشه.

خودشناسی و کشف توانایی ها

سفر به پرتگاه، برای پیک یه جور سفر خودشناسیه. اون تو این سفر، نه تنها با چالش های بیرونی روبرو میشه، بلکه با ترس ها، تردیدها و توانایی های خودش هم حسابی آشنا میشه. پیک یاد می گیره که چقدر می تونه قوی باشه، چقدر می تونه رهبر خوبی باشه و چطور می تونه تو شرایط غیرممکن، امیدش رو از دست نده. این درس ها بهش کمک می کنه تا آدم بهتری بشه و به پتانسیل های پنهان خودش پی ببره.

به قول معروف «آدم ها تو سختی ها پخته میشن»، و این دقیقاً همون چیزیه که برای پیک تو «پرتگاه» اتفاق می افته. این کتاب بهمون یاد میده که چقدر مهمه تو زندگی به ارزش های انسانی پایبند باشیم و حتی تو اوج تاریکی هم به نور امید چشم بدوزیم.

مرز بین انسانیت و غریزه

تو این داستان، شخصیت ها تو موقعیت هایی قرار می گیرن که مجبور میشن تصمیمات خیلی سختی بگیرن. لحظاتی پیش میاد که مرز بین انسانیت و غریزه بقا کمرنگ میشه. آیا باید به اصول اخلاقی پایبند بود یا برای زنده ماندن، هر کاری کرد؟ این کتاب با ظرافت این چالش ها رو نشون میده و خواننده رو به فکر وامی داره که اگه خودش تو همچین موقعیتی بود، چه تصمیمی می گرفت.

نقد و بررسی: نقاط قوت و ضعف پرتگاه

«پرتگاه» از اون دسته کتاب هاست که وقتی شروعش می کنی، به سختی می تونی بذاریش زمین. رولند اسمیت تونسته یه داستان پرکشش و عمیق خلق کنه. بیایید یه نگاهی به نقاط قوت و ضعفش بندازیم.

چرا باید این کتاب را خواند؟ (نقاط قوت)

یکی از بزرگ ترین نقاط قوت این کتاب، روایت هیجان انگیز و نفس گیرش هست. داستان از همون اول خواننده رو درگیر می کنه و پر از لحظات پرشور و اوجه. هر صفحه یه اتفاق جدید داره و هیچ وقت از خوندن خسته نمیشی. شخصیت پردازی عمیق پیک هم از ویژگی های بارز این کتابه. ما با پیک رشد می کنیم، باهاش می ترسیم، باهاش امیدوار میشیم و تحولاتش رو از نزدیک لمس می کنیم. این باعث میشه حس همذات پنداری خیلی قوی باهاش داشته باشیم.

توصیفات رولند اسمیت از کوهستان و طبیعت، واقعاً جذاب و زنده هستن. اونقدر خوب فضا رو ترسیم می کنه که حس می کنی خودت تو اون کوهستان سرد و برفی گیر افتادی. جزئیات به قدری دقیقن که میتونی سرما رو حس کنی، صدای باد رو بشنوی و خطر رو بو بکشی. علاوه بر این، کتاب پیام های عمیق و ارزشمندی در مورد بقا، دوستی، صلح و خودشناسی داره که حسابی به فکر فروت می بره و باعث میشه بعد از تموم شدن کتاب، هنوز هم بهش فکر کنی. این کتاب فقط یه داستان ماجراجویانه نیست، یه راهنمای زندگی برای مواجهه با چالش هاست.

جایی که شاید داستان می توانست بهتر باشد (نقاط ضعف)

البته که هر کتابی، حتی اگه خیلی هم خوب باشه، ممکنه یه جاهایی هم داشته باشه که بشه روش بحث کرد. تو «پرتگاه»، بعضی از وقایع ممکنه گاهی اوقات کمی اغراق آمیز یا باورنکردنی به نظر برسن. مثلاً حجم اتفاقات ناگوار و چالش های پشت سر هم، ممکنه برای بعضی خواننده ها کمی از واقعیت دور باشه و به نظر بیاد که نویسنده برای هیجان بیشتر، کمی پا رو از مرز منطق فراتر گذاشته. اما خب، این یه رمان ماجراجویانه است و از این نظر، شاید بشه بهش حق داد. در کل، این نکات چیزی از ارزش های بالای کتاب کم نمی کنه و «پرتگاه» همچنان یه انتخاب فوق العاده برای عاشقان هیجانه.

جمع بندی: یه تجربه فراموش نشدنی به اسم پرتگاه

خلاصه که «پسری به نام قله ۲: پرتگاه» یه کتابیه که حسابی آدم رو تو خودش غرق می کنه. رولند اسمیت تونسته با ترکیب یه داستان پر از هیجان، شخصیت پردازی های قوی و پیام های عمیق، اثری خلق کنه که تا مدت ها تو ذهنتون می مونه. این کتاب ما رو به یه سفر پرخطر تو دل کوهستان های افغانستان می بره؛ جایی که پیک و دوستاش نه فقط با طبیعت وحشی، که با گروگان گیرها، حیوانات درنده و از همه مهم تر، با ترس ها و محدودیت های خودشون روبرو میشن.

این داستان فقط درباره صعود به یه قله نیست، درباره تلاش برای بقا، کشف قدرت های درونی، اهمیت دوستی و وفاداری، و نبرد برای صلح تو دنیایی پر از خشونته. «پرتگاه» به ما یادآوری می کنه که چقدر انسان موجودی بااراده و توانمنده، حتی تو سخت ترین شرایط. اگه دنبال یه ماجرای نفس گیر هستید که هم قلبتون رو به تپش بندازه و هم ذهنتون رو به چالش بکشه، این کتاب برای شماست. اگه تا اینجا از خلاصه کامل کتاب پسری به نام قله ۲: پرتگاه (رولند اسمیت) لذت بردید و حس می کنید دلتون می خواد کل داستان رو تجربه کنید، حتماً خود کتاب رو تهیه کنید و لحظه به لحظه با پیک همراه بشید.

رولند اسمیت: نویسنده ای که مرزها را می شکافد

رولند اسمیت، نویسنده آمریکایی و متولد سال 1951، از اون دست آدم هاست که زندگی پرماجرایی داشته و همین باعث شده داستان هاش هم بوی ماجراجویی بدن. اسمیت بیشتر شهرتش رو مدیون رمان هایی هست که برای رده سنی نوجوان ها و جوون ها نوشته. جالبه بدونید که اون قبل از اینکه نویسنده بشه، حدود بیست سال نگهبان باغ وحش اورگان بوده و همین شغل بهش فرصت داده تا با حیوانات و طبیعت از نزدیک آشنا بشه و از این تجربه ها تو داستان هاش استفاده کنه.

اولین کتابش، «نجات سمور دریایی»، تو سال 1990 منتشر شد و خیلی زود مورد استقبال قرار گرفت. رولند اسمیت تو آثارش همیشه به چالش های فیزیکی و عاطفی جوون ها می پردازه و معمولاً تو داستان هاش یه جور سفر پرخطر و پرماجرا رو روایت می کنه. کتاب های مجموعه «پسری به نام قله» از معروف ترین آثارش هستن که تونستن جوایز زیادی رو هم از آن خودش کنن و تو فهرست پرفروش ترین های نیویورک تایمز هم قرار بگیرن. اسمیت با قلم روان و جذابش، خواننده هایش رو به دل داستان می کشه و لحظات فراموش نشدنی ای رو براشون رقم می زنه.

کتاب های دیگه که شاید خوشت بیاد

اگه از خوندن «پسری به نام قله ۲: پرتگاه» لذت بردید و دنبال کتاب های مشابه می گردید، چند تا پیشنهاد براتون دارم که حتماً ازشون خوشتون میاد:

  • کتاب پسری به نام قله (جلد اول): خب معلومه که اولین پیشنهاد، جلد اول همین مجموعه است تا ماجرای پیک رو از اول دنبال کنید.
  • مجموعه کتاب های مدرسه جاسوسی: این مجموعه هم پر از هیجان و ماجراجویی هست و برای نوجوانان عالیه.
  • کتاب های دن گاتمن: اگه دنبال رمان های طنز و ماجراجویانه برای نوجوانان هستید.
  • مجموعه دونده هزارتو: برای اونایی که دنبال داستان های آخرالزمانی و پر از معما و فرار هستن.
  • شیرهای کابل (نوشته گری اسمیت): یه رمان ماجراجویانه دیگه که ممکنه فضای مشابهی داشته باشه.

این کتاب ها هم مثل «پرتگاه» می تونن شما رو به دنیای هیجان و ماجراجویی ببرن و ساعت ها سرگرمتون کنن.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کامل کتاب پسری به نام قله ۲ پرتگاه (رولند اسمیت)" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کامل کتاب پسری به نام قله ۲ پرتگاه (رولند اسمیت)"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه