چرا پدر بابت قتل فرزند قصاص نمی شود؟ | بررسی حقوقی و شرعی

چرا پدر بابت قتل فرزند قصاص نمی شود؟ | بررسی حقوقی و شرعی

چرا کشتن فرزند توسط پدر قصاص ندارد

اینکه پدر در صورت قتل فرزندش قصاص نمی شود، یکی از احکام فقهی حساس و البته بحث برانگیز در فقه اسلامی است که با سوالات و ابهامات زیادی در افکار عمومی روبروست. این حکم، بر اساس روایات معصومین (ع) و اجماع فقها صادر شده و پدر به جای قصاص، به پرداخت دیه به سایر اولیای دم (به جز خودش) و مجازات تعزیری (حبس، شلاق و…) محکوم می شود.

شاید شنیده باشید که در فقه اسلامی، اگر پدری خدای ناکرده فرزندش را به قتل برساند، قصاص نمی شود. این موضوع برای خیلی ها عجیب و سوال برانگیز است، خصوصاً وقتی می بینند که در مورد مادر، وضعیت فرق می کند و قصاص جاری می شود. همین ابهامات باعث شده که خیلی ها احساس کنند این حکم ناعادلانه است یا با منطق روز جامعه همخوانی ندارد. اما واقعیت اینه که پشت این حکم، مثل بقیه احکام الهی، دلایل فقهی و حکمت های خاصی وجود داره که شاید با یک نگاه ساده به نظر نیاد. بیایید با هم ببینیم این حکم از کجا اومده، چرا این طوریه و به ابهاماتی که معمولاً مطرح میشه، پاسخ بدیم.

واقعیت چیه؟ پدر واقعا قصاص نمیشه؟

بله، این یک واقعیت فقهیه که بر اساس نظر مشهور و غالب فقهای شیعه (و حتی در برخی مکاتب اهل سنت)، پدر و جد پدری، اگر فرزند خودشون رو به صورت عمدی به قتل برسونن، قصاص نمیشن. یعنی حکم «جان در برابر جان» در اینجا اجرا نمیشه. البته این به این معنی نیست که جرمشون بی پاسخ می مونه یا آزاد می شن و هیچ مجازاتی ندارن؛ اصلاً این طور نیست. بلکه مجازاتشون فرق می کنه.

پس وقتی می گیم قصاص نمیشه، منظور اینه که اعدام نمی شه. اما خب حتماً از خودتون می پرسید پس چی میشه؟ مجازات جایگزین برای چنین پدری شامل دو چیز اصلی میشه:

  1. پرداخت دیه: پدر قاتل باید دیه کامل فرزندش رو پرداخت کنه. این دیه به سایر اولیای دم (مثل مادر، خواهر و برادر) پرداخت میشه، البته خودش چون قاتله، از این دیه سهمی نمی بره.
  2. تعزیر: علاوه بر دیه، پدر به دلیل ارتکاب قتل عمد، مشمول مجازات تعزیری هم میشه. تعزیر، مجازاتیه که حاکم شرع (دادگاه) بر اساس تشخیص خودش و با توجه به شرایط جرم و مجرم تعیین می کنه. این مجازات می تونه شامل حبس های طولانی مدت، شلاق و سایر مجازات های بازدارنده باشه. پس با یه جریمه یا چند ماه زندان نمیشه از کنارش گذشت؛ این یک جرم خیلی بزرگه که مجازاتش هم سنگینه.

پس مهم اینه که بدونیم عدم قصاص، به معنای نادیده گرفتن حق حیات فرزند یا مجوز قتل نیست؛ بلکه یک تمایز در نوع مجازاته که ریشه های فقهی داره.

از کجا اومده این قانون؟ ریشه فقهی عدم قصاص پدر چیه؟

وقتی در مورد احکام اسلامی صحبت می کنیم، باید بریم سراغ منابع اصلی دینمون. این حکم که پدر در قتل فرزند قصاص نمیشه، مثل خیلی از احکام دیگه، بی دلیل و از سر سلیقه شخصی فقها صادر نشده. بلکه مستند به دلایل محکم فقهیه.

روایات معصومین (ع): حرف اصلی رو ائمه زدن

مهم ترین و اصلی ترین دلیل این حکم، روایاتیه که از امامان معصوم (علیهم السلام) به ما رسیده. این روایات به صورت صریح به این موضوع اشاره کردن. مثلاً یکی از معروف ترین روایات، حدیثی از امام صادق (ع) هست که می فرمایند: لایقتل الأب بابنه اذا قتله یعنی: «پدر به خاطر پسرش کشته نمی شود، اگر او را کشته باشد.»

این روایات، در منابع معتبر حدیثی ما مثل «وسائل الشیعه» اومده و سندهای محکمی هم دارن. فقها با بررسی دقیق این احادیث، به این نتیجه رسیدن که این حکم، یک استثنا بر قاعده عمومی قصاصه. قرآن کریم به طور کلی حکم قصاص رو بیان کرده، اما سنت پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) وظیفه شون تبیین و تفصیل احکام قرآنه. این روایات هم نقش «مخصص» رو دارن؛ یعنی حالت خاص پدر رو از عموم حکم قصاص جدا می کنن.

اجماع فقها: همه یا اکثراً موافقن

یکی دیگه از دلایل مهم فقهی، «اجماع» فقهای شیعه است. اجماع یعنی اتفاق نظر اکثر قریب به اتفاق فقها در مورد یک حکم. در مورد عدم قصاص پدر در قتل فرزند، تقریباً همه فقهای بزرگ شیعه از قدیم تا الان بر این حکم اتفاق نظر دارن.

وقتی می گیم اجماع، یعنی این حکم صرفاً نظر یک نفر نیست، بلکه حاصل بررسی و استنباط علمی و جمعی علمای دینه. این اجماع، خودش یه دلیل قوی برای اعتبار این حکمه. البته ناگفته نمونه که این اجماع معمولاً مستند به همون روایات معصومین (ع) هست و اجماع اینجا به نوعی تأییدکننده و محکم کننده اعتبار اون روایات محسوب میشه.

فقط حکم نیست، حکمتی هم داره؟ چرا پدر قصاص نمیشه ولی مادر آره؟

اینجاست که ذهن خیلی ها درگیر میشه و سوالات اصلی پیش میاد. چرا؟ مگه مادر کمتر از پدر نیست؟ مگه عاطفه اش کمتره؟ این سوالات کاملاً طبیعیه و باید با دقت و از منظر فقهی و منطقی بهشون پاسخ داد.

فلسفه احکام؛ چرا سَرّش برامون پنهانه؟

قبل از اینکه بریم سراغ حکمت های احتمالی، باید یه نکته مهم رو روشن کنیم: توی فقه اسلامی، ما بین «حکم» و «حکمت» فرق می ذاریم. «حکم» یعنی همون قانون یا قاعده ای که از طریق وحی یا دلایل معتبر شرعی به ما رسیده. اما «حکمت» یعنی فلسفه، دلایل پنهان، اهداف و مصالحی که پشت اون حکم قرار داره.

بعضی وقت ها حکمت یک حکم برامون کاملاً روشن میشه، اما بعضی وقت ها نه. علم ما محدوده و احکام الهی بر اساس علم مطلق خداوند و مصالحی وضع شده که ممکنه ما از همه ابعادش باخبر نباشیم. پس اینکه حکمت یک حکم رو به طور کامل درک نکنیم، دلیل بر اشتباه بودن اون حکم نیست. اما خب، فقها و اندیشمندان تلاش کردن تا بعضی از این حکمت ها رو کشف و تبیین کنن.

پدر، ریشه و اصل خانواده

یکی از حکمت هایی که بعضی فقها و مفسران بهش اشاره کردن، جایگاه ویژه پدر به عنوان «اصل» و «ریشه» فرزنده. در نگاه فقهی، فرزند شاخه و جزئی از پدر محسوب میشه. شاید این استدلال برای خیلی ها قابل هضم نباشه، اما نگاه فقهی گاهی فراتر از نگاه ظاهری میره. این دیدگاه میگه از بین رفتن «اصل» (پدر) به واسطه «فرع» (فرزند) با مصالح کلی شریعت سازگار نیست. این استدلال بر پایه این مفهومه که پدر، خالق و به وجود آورنده فرزند در عالم ماده است و فرزند، معلول و نتیجه وجود پدره. این نگاه البته نقدها و بحث های خودش رو هم داره و همه فقها به این شکل بهش نگاه نمی کنن، اما یکی از وجوهی هست که مطرح شده.

داغ دوتا نمیشه؟ حفظ بنیان خانواده

یک حکمت دیگه که مطرح میشه، جلوگیری از داغ مضاعف و حفظ بنیان خانواده است. تصور کنید در خانواده ای فاجعه ای رخ داده و پدری فرزندش رو از دست داده. اگر علاوه بر از دست دادن فرزند، پدر هم به خاطر قصاص اعدام بشه، این یعنی از دست دادن دو عضو اصلی خانواده در مدت زمان کوتاهی. این داغ مضاعف، هم برای مادر (که هم فرزندش رو از دست داده و هم همسرش رو) و هم برای بقیه فرزندان (که هم برادر یا خواهرشون رو از دست دادن و هم پدرشون رو)، می تونه ویرانگر باشه.

فقه اسلامی به پایداری و سلامت خانواده اهمیت زیادی میده و ممکنه این حکم در راستای جلوگیری از فروپاشی کامل یک خانواده آسیب دیده باشه. هدف اینه که با وجود یک فاجعه، حداقل بنیان خانواده کاملاً متلاشی نشه.

عذاب وجدان، بدتر از هر مجازاتی!

بعضی از فقها به این نکته اشاره می کنن که قتل فرزند توسط پدر، معمولاً در شرایط حاد روانی، عصبانیت شدید و غیرعادی رخ میده. این یک اتفاق بسیار نادر و تلخه. پدری که دست به چنین کاری می زنه، حتی اگه قصاص نشه، تا آخر عمر با عذاب وجدانی بزرگ و پشیمانی وحشتناکی زندگی می کنه. این عذاب روحی، شاید برای چنین پدری به مراتب سخت تر و دردناک تر از هر مجازات بیرونی باشه.

البته این استدلال به معنی سلب مسئولیت کامل از قاتل نیست، بلکه به عنوان یک حکمت در نظر گرفته میشه. یعنی یک مجازات درونی وجود داره که شاید هیچ مجازات بیرونی نتونه جای اون رو بگیره.

موردِ نادری که قانون خاص نمی خواد؟

یکی دیگه از حکمت های مطرح شده اینه که قتل فرزند توسط پدر، یک امر بسیار نادر و غیرمعموله. در عرف عقلا، برای موارد خیلی نادر، معمولاً قانون گذاری های خاص و پیچیده نمی کنن. چون این اتفاق در شرایط کاملاً استثنایی و غیرعادی رخ میده، شاید نیازی به ترساندن عمومی با حکم قصاص برای چنین موردی نباشه، چون ذاتاً پدرها این کار رو نمی کنن.

اما اینجا یه نکته مهم هست: این حکمت، با توجه به اتفاقات تلخی که در سال های اخیر در جامعه ما رخ داده (مثل پرونده رومینا اشرفی)، کمی چالش برانگیز شده و به نظر می رسه که شاید آنقدر هم نادر نباشه یا شرایط اجتماعی باعث شده که این ندرت کمتر بشه. اینجاست که نقش تعزیرات و قوانین حمایتی پررنگ تر میشه.

اما ابهاماتی که همیشه مطرح میشه: مقایسه با مادر و بقیه سوالات

خب، تا اینجا در مورد حکم و حکمت های عدم قصاص پدر صحبت کردیم. اما مهم ترین و پرچالش ترین بخش ماجرا، مقایسه این حکم با وضعیت مادر و بقیه سوالات رایجه. بیایید به این ابهامات پاسخ بدیم.

چرا مادر قصاص میشه ولی پدر نه؟ اینجاست که سوال پیش میاد!

این سوال، شاید اصلی ترین ابهامی باشه که در افکار عمومی وجود داره. خیلی ها می پرسن: «مگر عاطفه مادر به فرزندش کمتر از پدره؟ حتی شاید قوی تر هم باشه! پس چرا مادر قصاص میشه؟» پاسخ به این سوال، یکم پیچیده است و به مفهوم «ولی دم» در فقه برمی گرده.

در فقه اسلامی، «ولی دم» کسیه که حق قصاص یا دیه رو در مورد مقتول داره. این حق اولاً و بالذات متعلق به خود مقتوله و بعد از فوت به اولیای دم او منتقل میشه. در فقه شیعه، پدر و جد پدری، «ولی دم» فرزند محسوب می شن. اما مادر، هرچقدر هم که عاطفه قوی داشته باشه، از نظر حقوقی «ولی دم» فرزندش نیست. حق قصاص متعلق به ولی دم است و چون پدر خودش ولی دم فرزنده، نمی تونه خودش رو قصاص کنه یا حق قصاص خودش رو مطالبه کنه. این یک تمایز حقوقیه، نه عاطفی.

ثانیاً، روایات و اجماع فقها که در بخش قبل گفتیم، فقط پدر رو از قصاص استثنا کردن و هیچ دلیلی برای تسری این استثنا به مادر وجود نداره. بنابراین، مادر مشمول قواعد عمومی قصاص میشه. اگه یادتون باشه، گفتیم که احکام الهی نیازمند نص صریح و دلیل محکم شرعی هستن. در مورد پدر، این دلایل (روایات و اجماع) وجود داره، اما در مورد مادر وجود نداره. پس مادر، بر اساس قاعده عمومی «قصاص، نفس در برابر نفس»، قصاص میشه.

تفاوت قصاص پدر و مادر در قتل فرزند، عمدتاً ریشه در جایگاه حقوقی ولی دم و روایات خاصی دارد که فقط پدر را استثنا کرده اند، نه تفاوت در عمق عاطفه یا ارزش وجودی والدین.

بعضی از فقهای اهل سنت البته با تمسک به «استحسان» (یعنی خوب دانستن چیزی با عقل) یا قیاس عاطفی، مادر رو هم از قصاص معاف می دونن. اما در فقه شیعه، «استحسان» به عنوان دلیل شرعی پذیرفته نیست و بیشتر بر نص (قرآن و روایت) و اجماع تأکید میشه. پس این تفاوت، بیشتر یک تفاوت در مبانی اجتهادی بین فقهای شیعه و سنیه.

آیا این حکم راه رو برای قتل فرزند باز می کنه؟

این هم یک نگرانی طبیعی و مهمه. آیا عدم قصاص پدر، به معنای تشویق یا افزایش قتل فرزند توسط پدران نیست؟ پاسخ قاطع اینه که خیر. عدم قصاص به معنای مشروعیت دادن به قتل فرزند نیست. قتل فرزند، در اسلام یک گناه کبیره و جرمی بسیار بزرگه که مجازات های سنگین دنیوی و اخروی داره.

اولاً، همون طور که گفتیم، پدر قاتل باید دیه کامل رو بپردازه و در کنارش، به مجازات تعزیری هم محکوم میشه. مجازات تعزیری می تونه خیلی سنگین باشه و حاکم شرع این اختیار رو داره که با توجه به شدت جرم، انگیزه و شرایط قاتل، حبس های طولانی مدت رو برای پدر قاتل در نظر بگیره. این مجازات ها خودشون بازدارنده هستن.

ثانیاً، جامعه و افکار عمومی هم نسبت به چنین جنایاتی بی تفاوت نیستن. پرونده هایی مثل رومینا اشرفی نشون میده که چقدر جامعه نسبت به این مسائل حساسه و حتی اگه حکم قصاص هم جاری نشه، فشار افکار عمومی و لزوم برخورد قاطع قضایی با این مسائل، می تونه نقش مهمی در پیشگیری و مجازات داشته باشه.

دیه و تعزیر کافیه؟ نگاهی به مجازات های جایگزین

برگردیم به مجازات های جایگزین. دیه، همون طور که می دونید، مبلغی نقدیه که به خاطر صدمه یا از بین بردن عضو یا نفس، باید پرداخت بشه. در مورد قتل فرزند توسط پدر، این دیه به بقیه ورثه پرداخت میشه. این خودش یک بار مالی سنگین روی دوش قاتله.

اما تعزیر، بخش مهم تر این مجازاته. تعزیر، برخلاف قصاص و حد که مجازات های مشخصی دارن، انعطاف پذیره. یعنی دست قاضی بازه که با توجه به اوضاع و احوال، نوع و میزان مجازات رو تعیین کنه. اینجا نقش قانون گذار و قضات خیلی پررنگ میشه. باید قوانین تعزیری رو طوری تنظیم کرد که برای چنین جرائمی، مجازات های بازدارنده و متناسبی مثل حبس های طولانی مدت، در نظر گرفته بشه. هدف اینه که هیچ پدری فکر نکنه که می تونه به راحتی فرزندش رو به قتل برسونه و مجازات سنگینی هم در انتظارش نباشه. این موضوع، یعنی شدت تعزیرات، می تونه خلاء عدم قصاص رو تا حد زیادی پوشش بده.

حق حیات فرزند چی میشه؟

عدم قصاص پدر به هیچ وجه به معنای نادیده گرفتن حق حیات فرزندی که به ناحق کشته شده، نیست. حق حیات در اسلام یک حق اساسی و خدادادی برای همه انسان هاست. این حکم فقط یک استثنا در مجازات قصاصه که بر اساس دلایل فقهی خاصی وضع شده و به رابطه منحصر به فرد پدر و فرزند برمی گرده.

همون طور که تاکید کردیم، قتل فرزند یک گناه بزرگ و جرم نابخشودنیه. پدر قاتل هم در این دنیا مجازات میشه (دیه و تعزیر) و هم در آخرت باید پاسخگوی عملش باشه. پس حق حیات فرزند، همیشه محترمه و زیر سوال نمی ره.

این احکام به ما نشون میدن که اسلام هم به حقوق فردی (حق حیات فرزند) و هم به مصالح کلی تری مثل پایداری خانواده نگاه میکنه و سعی داره تعادلی بین این دو برقرار کنه. البته فهم این تعادل گاهی اوقات برای ما آدم های عادی سخته و نیاز به تبیین های عمیق تر و دقیق تر داره.


قتل فرزند توسط پدر، حتی با وجود عدم قصاص، گناهی کبیره و جرمی سنگین است که مجازات های دنیوی (دیه و تعزیر) و اخروی سختی را به دنبال دارد. عدم قصاص به معنای مجوز قتل نیست، بلکه تمایزی در نوع مجازات بر پایه مبانی فقهی خاص است.

یه جمع بندی خودمانی و چندتا نکته مهم

خب، رسیدیم به آخر بحثمون. فکر می کنم تا الان متوجه شده باشید که حکم عدم قصاص پدر در قتل فرزند، یک حکم شرعیه که مستند به روایات صحیح از ائمه معصومین (ع) و اجماع فقهای شیعه است. این حکم، همون طور که دیدیم، با وجود چالش ها و سوالاتی که در افکار عمومی ایجاد می کنه، ریشه های محکم فقهی داره.

شاید در نگاه اول، با عقل و درک عمومی ما از عدالت جور درنیاد و احساساتمون رو جریحه دار کنه. خصوصاً وقتی به تفاوتش با حکم مادر نگاه می کنیم. اما باید یادمون باشه که فهم کامل حکمت های الهی در همه احکام، برای ما آدم ها با این علم محدودمون سخته. حکم شرعی بر پایه علم مطلق خداوند و مصالح کلان تری وضع شده که شاید ما از همه جوانبش باخبر نباشیم.

اما یه نکته خیلی مهم: این عدم قصاص، اصلاً و ابداً به معنای سبک شمردن جرم یا دادن چراغ سبز برای قتل فرزند نیست! قتل فرزند، عملی به شدت نکوهیده، گناه کبیره و جرمی بسیار بزرگه. پدری که دست به چنین کاری می زنه، هم از نظر روحی و وجدانی تا آخر عمر عذاب می کشه و هم در این دنیا، علاوه بر پرداخت دیه سنگین، مشمول مجازات های تعزیری شدید و بازدارنده میشه که می تونه سال ها حبس و سایر مجازات های قضایی رو شامل بشه. تازه عذاب اخروی هم که جای خود داره.

نتیجه اینکه:

  • این یک حکم فقهی مستنده، نه سلیقه ای.
  • قصاص نشدن به معنای بی مجازات ماندن نیست؛ دیه و تعزیر در انتظار پدر قاتل است.
  • تفاوت با مادر، ریشه در جایگاه حقوقی «ولی دم» و روایات خاص داره.
  • لازمه که جامعه با این احکام پیچیده، آگاهی بیشتری پیدا کنه و تبیین های مستدل و روشنی بهشون ارائه بشه.
  • قانون گذار و قضات هم باید در بخش تعزیرات، نهایت سخت گیری رو اعمال کنن تا هیچ کس جرات سوءاستفاده از این حکم رو نداشته باشه و حقوق فرزندان به بهترین شکل ممکن حمایت بشه.

امیدوارم این مقاله تونسته باشه به ابهامات شما پاسخ بده و دیدگاه روشن تری از این موضوع حساس براتون ایجاد کنه.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "چرا پدر بابت قتل فرزند قصاص نمی شود؟ | بررسی حقوقی و شرعی" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "چرا پدر بابت قتل فرزند قصاص نمی شود؟ | بررسی حقوقی و شرعی"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه