نمونه دادخواست ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند
تاحالا شده فکر کنی یه سند رسمی داری، ولی به خاطر یه مشکلی، باید بری دنبال ابطالش؟ یا مثلاً یکی بهت قول داده یه ملک رو به نامت بزنه، اما زیر قولش زده و حالا باید بری سراغ دادگاه؟ اینجور موقع هاست که بحث نمونه دادخواست ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند حسابی داغ میشه. خیلی وقت ها پیش میاد که توی معاملات یا توافقات، کار به جایی میرسه که سند رسمی که داریم یا قراره داشته باشیم، اعتبارش زیر سوال میره یا باید به زور قانون، کاری رو که باید انجام بشه، انجام بدیم. این جور دعاوی توی دادگستری کم نیستن و دونستن جزئیاتشون می تونه حسابی بهت کمک کنه، چه خودت بخوای دنبال کارهاش بری، چه بخوای یک وکیل خوب بگیری.
مفهوم سند و دسته بندی اون توی حقوق ایران
قبل از اینکه بریم سراغ دردسرهای ابطال سند و از این حرفا، بیا اول ببینیم اصلاً سند چیه و تو قانون ما چه دسته بندی هایی داره. این بخش خیلی مهمه، چون اگه ندونیم با چی طرفیم، چطور می تونیم ابطالش کنیم یا به یکی بگیم سند رو به ناممون بزنه؟
سند چیه؟ (بر اساس ماده ۱۲۸۴ قانون مدنی)
راحت بهت بگم، سند یعنی هر نوشته ای که بتونی توی دادگاه برای اثبات حرفت یا دفاع از خودت بهش استناد کنی. فکرش رو بکن، یه قرارداد خرید و فروش یا حتی یه نامه دست نویس که توش یه توافقی ثبت شده، اگه بتونه توی دادگاه به دردت بخوره، میشه سند. پس سند، یه جورایی همون مدرک کتبی ماست.
سند رسمی (بر اساس ماده ۱۲۸۷ قانون مدنی و قانون ثبت)
حالا ببینیم سند رسمی چیه که اینقدر مهم و معتبره. سند رسمی، سندی هست که با رعایت یه سری تشریفات خاص و توسط مأمورین رسمی دولت تهیه و تنظیم شده باشه. مثلاً چی؟ سندهای ملکی که تو اداره ثبت اسناد و املاک ثبت میشن، یا سندهایی که تو دفترخونه های اسناد رسمی تنظیم میشن، یا حتی یه سری اسناد که توسط مأمورین دولتی دیگه (مثل مأمورین دارایی) طبق قانون درست میشن. این سندها خیلی اعتبار دارن و توی دادگاه، حرفشون خریدار بیشتری داره. کسی به راحتی نمیتونه بگه من این سند رو قبول ندارم یا بهش شک کنم. این خودش یه امتیاز بزرگه برای سندهای رسمی.
سند عادی (بر اساس ماده ۱۲۸۹ قانون مدنی)
هر سندی که رسمی نباشه، میشه سند عادی. یعنی چی؟ یعنی مثلاً یه مبایعه نامه دست نویس بین خودت و یه نفر دیگه، یا یه رسید پول که خودتون دو نفر نوشتین و امضا کردین. اینا هم معتبرن و می تونن توی دادگاه به عنوان دلیل استفاده بشن، ولی نه به اندازه سند رسمی. اعتبارشون کمتره و میشه راحت تر بهشون شک کرد یا گفت که جعلی هستن.
جدول مقایسه ای جامع تفاوت های سند رسمی و عادی
برای اینکه بهتر بتونیم فرق این دو تا رو متوجه بشیم، بیا این جدول رو با هم ببینیم. اینجوری خیلی واضح تر میشه که هر کدوم چه ویژگی هایی دارن و به درد چه کارهایی می خورن:
| ویژگی | سند رسمی | سند عادی |
|---|---|---|
| اعتبار تاریخ | نسبت به همه افراد معتبره (تاریخ تنظیمش قطعیه) | فقط نسبت به طرفین و وراثشون معتبره (تاریخش ممکنه زیر سوال بره) |
| قابلیت انکار/تردید/جعل | غیرقابل انکار و تردیده؛ فقط میشه ادعای جعل کرد و اونم با دلیل محکم | قابل انکار، تردید و جعل هست؛ راحت تر میشه بهش اعتراض کرد |
| لازم الاجرا بودن | بدون نیاز به حکم دادگاه هم میشه اجراش کرد (مثلاً سند رهنی) | معمولاً برای اجرا نیاز به حکم دادگاه داره |
| نیاز به حکم دادگاه | فقط برای ابطال یا تغییر نیاز به حکم دادگاه داره | برای اثبات اعتبارش یا اجراش ممکنه نیاز به حکم دادگاه باشه |
| در دعاوی تأمین خواسته | برای درخواست تأمین خواسته نیازی به سپردن خسارت احتمالی نیست | برای درخواست تأمین خواسته، معمولاً باید خسارت احتمالی سپرده بشه |
| نقل و انتقال اموال غیرمنقول | در برخی موارد، فقط با سند رسمی امکان پذیره و معتبره (مثل ملک) | نقل و انتقال رو اثبات می کنه، اما ممکنه نیاز به تأیید دادگاه داشته باشه |
دلایل و موجبات حقوقی ابطال سند رسمی: (بررسی جامع و با مثال)
حالا که فهمیدیم سند چیه و سند رسمی چه اعتباری داره، می رسیم به قسمت هیجان انگیزتر ماجرا: اینکه اصلاً چرا یه سند رسمی که این همه معتبره، ممکنه باطل بشه؟ دلایل مختلفی وجود داره که می تونه باعث بشه یه سند رسمی از اعتبار بیفته و دادگاه حکم به باطل شدنش بده. بیا با هم این دلایل رو یکی یکی بررسی کنیم و ببینیم هر کدوم چطوری کار می کنن.
فقدان شرایط اساسی صحت معامله (ماده ۱۹۰ قانون مدنی)
مهم ترین چیزی که یه معامله رو درست و قانونی می کنه، همون شرایطی هست که توی ماده ۱۹۰ قانون مدنی گفته شده. اگه یکی از این شرایط وجود نداشته باشه، معامله باطله و در نتیجه سندی هم که بر اساس اون معامله صادر شده، باطل میشه. حالا این شرایط چی هستن؟
فقدان قصد و رضا (معاملات صوری و اکراهی)
قصد و رضا، یعنی اینکه دو طرف معامله واقعاً بخوان که اون معامله انجام بشه و با رضایت کامل باشه. اگه یکی از اینا نباشه، معامله باطله. مثلاً فکر کن یه نفر زیر فشار و تهدید مجبور شده یه ملکی رو به نام کس دیگه ای بزنه. اینجا قصد و رضای واقعی برای معامله وجود نداره، پس اون معامله باطله و سندی هم که بر اساسش تنظیم شده، می تونه باطل بشه. یا مثلاً اگه دو نفر برای فرار از مالیات، صوری معامله ای رو ثبت کنن بدون اینکه واقعاً بخوان ملکی رو منتقل کنن، باز هم قصد واقعی نیست و سند باطل میشه.
عدم اهلیت طرفین (معامله توسط صغیر، مجنون، سفیه)
اهلیت یعنی صلاحیت قانونی برای انجام معامله. مثلاً یه بچه کوچیک (صغیر)، یا کسی که عقلش درست کار نمی کنه (مجنون)، یا آدمی که نمی تونه درست اموالش رو اداره کنه (سفیه)، اهلیت انجام معامله رو ندارن. اگه یکی از این افراد یه معامله ای انجام بده و سندی هم بر اساس اون صادر بشه، اون سند باطله. چون از اول، معامله پایه و اساسش درست نبوده.
نامشروع بودن جهت معامله
جهت معامله یعنی همون دلیلی که معامله به خاطرش انجام میشه. اگه این دلیل نامشروع و غیرقانونی باشه، معامله باطله. مثلاً اگه کسی یه ملکی رو بفروشه تا پولش رو برای قاچاق مواد مخدر استفاده کنه، این معامله به خاطر جهت نامشروعش باطله. سندی هم که بر این اساس صادر شده، قابل ابطاله.
عدم تعیین دقیق موضوع معامله
موضوع معامله باید مشخص و معلوم باشه. اگه توی معامله معلوم نباشه چی خرید و فروش شده، مثلاً پلاک ثبتی یا مشخصات دقیق ملک معلوم نباشه، اون معامله باطله. طبیعیه که سندی هم که بر پایه همچین معامله ای صادر بشه، اعتبار نداره.
فضولی بودن معامله و عدم تنفیذ مالک اصلی
حتماً شنیده ای که میگن معامله فضولی. یعنی چی؟ یعنی یه نفر بدون اینکه اجازه داشته باشه، مال کس دیگه ای رو بفروشه یا معامله کنه. فکر کن یه نفر خونه دوستش رو بدون اطلاع و اجازه اون، به کس دیگه ای می فروشه. اینجا، معامله فضولیه. اگه صاحب اصلی مال (همون دوست) این معامله رو تأیید نکنه (تنفیذ نکنه)، اون معامله باطله. پس سندی هم که بر اساس این معامله فضولی تنظیم شده، می تونه باطل بشه. توی این پرونده ها، مالک اصلی باید ثابت کنه که معامله بدون اجازه اون انجام شده و اون هم معامله رو تأیید نکرده.
معامله معارض (ماده ۱۱۷ قانون ثبت)
این مورد یکی از شایع ترین دلایل ابطال سنده و خیلی هم حساسه. معامله معارض یعنی چی؟ یعنی یه نفر یه مال رو (حالا ملک باشه یا هر چیز دیگه) به یه نفر می فروشه، بعد دوباره همون مال رو به یه نفر دیگه می فروشه. مثلاً یه خونه رو اول با یه قولنامه عادی به حسن میفروشه، بعد میره همون خونه رو با سند رسمی به حسین میفروشه. اینجا یه معامله معارض اتفاق افتاده. قانون در اینجا معمولاً به نفع کسیه که معامله اول رو انجام داده و بعداً سعی کرده سند رسمی بگیره، ولی سند دوم (یعنی سند حسین) باطل میشه. رأی وحدت رویه شماره ۴۳ دیوان عالی کشور هم تو این زمینه خیلی مهمه و میگه برای اینکه جرم معامله معارض اتفاق بیفته، باید هر دو معامله قابلیت تعارض داشته باشن.
جعل سند یا اخذ سند به طریق متقلبانه (کلاهبرداری ثبتی)
خب، جعل سند که دیگه اسمش روشه. اگه یه سند رسمی با تقلب و جعل درست شده باشه، دیگه هیچ اعتباری نداره. مثلاً یه نفر امضای مالک رو جعل کنه یا با مدارک دروغی بره تو اداره ثبت و یه سند به نام خودش بزنه. اینجا هم میشه هم از طریق کیفری دنبال مجازات جاعل بود و هم از طریق حقوقی درخواست ابطال سند جعلی رو داد. کلاهبرداری ثبتی هم تقریباً همینه؛ یعنی با حیله و فریب، کاری کنی که اداره ثبت سندی رو به نام تو صادر کنه که حقش رو نداری.
اشتباهات ثبتی و اداری منجر به ابطال یا اصلاح سند
گاهی اوقات هم اشتباه از طرف مأمورین ثبتی یا اداری پیش میاد که منجر به صدور سند اشتباه میشه. این اشتباهات می تونن هم سند رو باطل کنن و هم فقط نیاز به اصلاح داشته باشن.
- اشتباه در مساحت (ماده ۱۴۹ قانون ثبت): مثلاً توی سندت نوشته ۲۰ متر، ولی در واقع ۱۵ متره یا ۲۵ متره. اگه این اشتباه تو محدوده سند باشه و به همسایه ها هم تجاوز نکرده باشه، میشه سند رو اصلاح کرد.
- تغایر سند با دفتر املاک یا حکم نهایی دادگاه (هیات نظارت): اگه اطلاعات سند با اطلاعات ثبت شده تو دفتر املاک یا با حکم نهایی دادگاه فرق داشته باشه، هیات نظارت ثبت می تونه دستور اصلاح یا ابطال سند رو بده.
- ثبت ملک برخلاف قانون: گاهی اوقات یه ملکی بر خلاف قوانین ثبت، به ثبت میرسه. اینجا هم میشه درخواست ابطال سند رو داد.
ابطال سند به حکم قانون
بعضی وقت ها هم خود قانون دستور میده که یه سند باطل بشه. اینا معمولاً برای مصالح عمومی اتفاق میفته.
- مثل اراضی ملی، منابع طبیعی، مستثنیات: اگه یه ملکی به اشتباه به نام یه شخص ثبت شده باشه، در حالی که اون ملک جزو اراضی ملی یا منابع طبیعی باشه، قانون دستور میده که سندش باطل بشه تا به حالت اولیه برگرده. اینجا دیگه لازم نیست بری دنبال دلیل بگردی، خود قانون سند رو باطل می کنه.
سایر موارد خاص ابطال سند رسمی
یه سری موارد دیگه هم هستن که کمتر اتفاق میفتن ولی می تونن باعث ابطال سند بشن:
- ابطال اسناد انتقال رهنی یا بیع شرط در صورت پرداخت کامل بدهی: اگه یه ملکی رو به رهن گذاشتی و سندش به عنوان وثیقه رفته، بعد بدهیت رو کامل پرداخت کردی، باید سند رو آزاد کنن و اگه این کار رو نکردن، میشه درخواست ابطال اون بخش از سند رو داد.
به هر حال، با وجود تمام دلایلی که برای ابطال سند رسمی وجود داره، باید بدونی که اعتبار اسناد رسمی خیلی زیاده و ابطال اون ها کار راحتی نیست. باید مدارک و مستندات خیلی قوی داشته باشی تا بتونی دادگاه رو قانع کنی.
مراحل تنظیم و تقدیم دادخواست ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند
خب، حالا که فهمیدیم سند چی هست و چه چیزهایی می تونه باعث ابطالش بشه، وقتشه بریم سراغ بخش عملی کار. یعنی چطوری باید یه دادخواست تنظیم کنیم که همون نمونه دادخواست ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند که دنبالش بودی رو شامل بشه؟ این مراحل رو با دقت بخون که هیچ نکته ای رو از قلم نندازی.
اهمیت ترتیب خواسته ها در دادخواست (نظریه مشورتی قوه قضائیه)
یه نکته خیلی مهم توی این نوع دعاوی اینه که خواسته هایی که تو دادخواستت می نویسی، باید یه ترتیب منطقی داشته باشن. اگه این ترتیب رو رعایت نکنی، ممکنه دادخواستت رد بشه. چرا؟ چون ابطال سند، نتیجه باطل شدن یه معامله یا یه اتفاق دیگه است. اول باید اون معامله یا اتفاق رو باطل کنی، بعد سند رو. قوه قضائیه هم تو یه نظریه مشورتی اینو حسابی تأکید کرده. پس ترتیب خواسته ها باید اینجوری باشه:
- اعلام بطلان معامله مبنای صدور سند (در صورت نیاز): اول باید ثابت کنی که معامله ای که باعث شده اون سند صادر بشه، باطل بوده. مثلاً معامله فضولی بوده یا شرایط ماده ۱۹۰ قانون مدنی رو نداشته.
- صدور حکم به ابطال سند رسمی: وقتی که بطلان معامله اثبات شد، حالا دادگاه می تونه حکم به ابطال سند رسمی بده.
- الزام خوانده به تنظیم سند رسمی: و در نهایت، اگه حق با شماست و باید سند به نام شما منتقل بشه، دادگاه طرف مقابل رو مجبور می کنه که سند رو به نامت بزنه.
پس یادت باشه، اول مبنای سند رو باطل کن، بعد خود سند رو، و آخرش به تنظیم سند رسمی برس.
مشخصات دقیق خواهان و خوانده
توی دادخواست باید اسم و مشخصات کامل خودت (خواهان) و طرف مقابل (خوانده) رو دقیق بنویسی. این شامل نام و نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، آدرس و شماره تماس میشه. یه نکته مهم اینه که تو دعوای ابطال سند و الزام به تنظیم سند، معمولاً باید هم فروشنده اول و هم کسی که سند به نامش خورده (اگر شخص ثالثی باشه)، به عنوان خوانده تو دادخواستت باشن. اینجوری دادگاه می تونه پرونده رو کامل بررسی کنه و حکمی که میده، همه رو در بر بگیره.
شرح کامل و مستدل دعوا
این بخش مهم ترین قسمت دادخواسته. اینجا باید داستان رو کامل و واضح برای قاضی تعریف کنی. از کی چی خریدی؟ چه تاریخی؟ چه توافقی بینتون بوده؟ چه مشکلی پیش اومده که حالا می خوای سند رو باطل کنی یا طرف رو مجبور به تنظیم سند کنی؟ به چه مدارکی استناد می کنی؟ همه اینا رو باید با جزئیات کامل و پشت سر هم توضیح بدی. از زیاد نوشتن نترس، فقط منظم و با دلیل بنویس.
دلایل و منضمات دادخواست (مدارک لازم و کلیدی)
حرفی که بدون مدرک باشه، توی دادگاه خریدار نداره. پس باید هر مدرکی که داری رو به دادخواستت پیوست کنی. این مدارک شامل موارد زیر میشه:
- کپی مصدق مبایعه نامه/قرارداد اولیه: اگه معامله ای انجام شده، اصل قرارداد و کپی برابر اصل شده اون رو باید بدی.
- کپی سند رسمی مورد تقاضای ابطال: سند رسمی ای که می خوای باطل بشه.
- کپی شناسنامه و کارت ملی طرفین: برای احراز هویت خودت و خوانده.
- استعلام ثبتی: برای نشون دادن وضعیت ثبتی ملک.
- نظریه کارشناسی (در صورت لزوم): اگه موضوع دعوا نیاز به نظر کارشناس داشته باشه (مثلاً تعیین مساحت یا ارزش ملک).
- سایر مستندات: مثل فیش واریزی پول، گواهی شهود (اگه شاهد داری)، اقرارنامه یا هر چیز دیگه ای که حرفت رو ثابت می کنه.
ستون خواسته (بازنویسی دقیق)
توی این ستون باید دقیقاً از دادگاه چی می خوای. این بخش خیلی مهمه و باید مطابق با همون ترتیبی باشه که گفتیم. پس باید اینجوری بنویسی:
- اعلام بطلان معامله مورخ [تاریخ معامله ای که باطل شده] به دلیل [ذکر دلیل بطلان مثل فضولی بودن یا فقدان قصد]؛
- صدور حکم بر ابطال سند رسمی به شماره [شماره سند] و به تاریخ [تاریخ تنظیم سند]؛
- الزام خوانده به تنظیم سند رسمی انتقال [نوع ملک، مثلاً شش دانگ آپارتمان یا زمین] به نام اینجانب [نام خواهان] در یکی از دفاتر اسناد رسمی.
اگه خسارت دادرسی (مثل هزینه وکیل، هزینه کارشناسی، هزینه ثبت دادخواست) هم میخوای، باید اون رو هم به خواسته هایت اضافه کنی.
طرفین دعوا و مرجع صالح رسیدگی
وقتی می خوای یه دعوای حقوقی راه بندازی، باید بدونی که دقیقاً از کی شکایت می کنی و اصلاً کجا باید بری تا به کارت رسیدگی کنن. این بخش خیلی مهمه، چون اگه طرفین دعوا رو درست مشخص نکنی یا بری تو دادگاه اشتباهی، فقط وقتت رو تلف کردی.
خواهان و خوانده در دعوای ابطال و الزام
اینجا می خوایم ببینیم کی باید شکایت کنه و از کی باید شکایت بشه:
- چه کسی می تواند خواهان باشد؟ (مالک واقعی)
خواهان دعوای ابطال سند و الزام به تنظیم سند، معمولاً کسیه که خودش رو مالک واقعی ملک می دونه. یعنی مثلاً ملکی رو خریده و پولش رو داده، ولی فروشنده سند رو به نامش نزده. یا یه نفر بدون اجازه اون، ملکش رو به کس دیگه ای فروخته و یه سند جعلی یا معارض صادر شده. پس، کسی که حقش پایمال شده و مالک اصلی به حساب میاد، میشه خواهان.
- چه کسانی باید خوانده قرار گیرند؟ (تمامی دارندگان سند رسمی، فروشنده اولیه)
خوانده ها اون کسانی هستن که ازشون شکایت میشه. تو این نوع دعاوی، باید تمام کسانی که به نوعی در مالکیت یا تنظیم سند مشکل دار نقش داشتن، به عنوان خوانده تو دادخواستت باشن. مثلاً اگه یه فروشنده، ملک رو اول به شما فروخته و بعد به کس دیگه، شما باید همون فروشنده اولیه رو به عنوان خوانده قرار بدی و هم کسی که الان سند به نامشه. اگه چند نفر هستن که سند به نامشونه، باید همه اون ها خوانده باشن. اگه هم فقط یه نفر سند به نامشه و خودش همون فروشنده اصلیه، خب فقط همون یه نفر میشه خوانده. اگه این کار رو درست انجام ندی و همه رو تو دعوا وارد نکنی، ممکنه دادگاه بگه دعوای شما ناقصه و ردش کنه.
صلاحیت دادگاه ها
حالا کجا باید بریم برای طرح دعوا؟ دادگاه صالح یعنی دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به پرونده شما رو داره. این موضوع بسته به اینکه مال شما منقوله (مثل خودرو) یا غیرمنقول (مثل ملک)، فرق می کنه:
- اموال غیرمنقول (ملک): دادگاه عمومی حقوقی محل وقوع ملک.
اگه بحث سر ملک و زمین و خونه و باغ باشه، پرونده شما حتماً باید تو دادگاه عمومی حقوقی اون شهری که ملک توش هست، طرح بشه. یعنی اگه ملکت تو تهرانه، باید بری دادگاه عمومی حقوقی تهران، اگه تو شیرازه، باید بری دادگاه عمومی حقوقی شیراز. این یه قاعده خیلی مهمه و نمیشه توش اشتباه کرد.
- اموال منقول (مثلاً خودرو):
اگه بحث سر یه مال منقوله، مثلاً خودرو، قضیه فرق می کنه. اینجا مبلغی که شما به عنوان خواسته تو دادخواستت می نویسی، تعیین کننده است:
- تا ۱۰۰ میلیون تومان: شورای حل اختلاف (بر اساس قانون شوراهای حل اختلاف ۱۴۰۲).
اگه خواسته شما تا سقف ۱۰۰ میلیون تومن باشه (مثلاً ارزش اون خودرو اینقدر باشه)، باید بری شورای حل اختلاف. این شوراهای جدید (بر اساس قانون ۱۴۰۲) تا این سقف صلاحیت رسیدگی دارن.
- بیش از ۱۰۰ میلیون تومان: دادگاه عمومی حقوقی (محل اقامت خوانده یا محل تنظیم قرارداد).
اگه خواسته شما بیشتر از ۱۰۰ میلیون تومن باشه، دوباره باید بری دادگاه عمومی حقوقی. اما اینجا دیگه محل وقوع مال مهم نیست، بلکه باید تو دادگاه عمومی حقوقی محل اقامت خوانده (کسی که ازش شکایت کردی) یا محل تنظیم قرارداد یا محل انجام تعهد (یعنی جایی که باید کار رو انجام میداده و نداده) دادخواستت رو بدی.
- تا ۱۰۰ میلیون تومان: شورای حل اختلاف (بر اساس قانون شوراهای حل اختلاف ۱۴۰۲).
دیدید چقدر جزئیات داره؟ برای همین، اگه خودت تجربه حقوقی نداری، بهتره حتماً قبل از هر اقدامی با یک وکیل مشورت کنی تا پرونده ات دچار اشکال نشه و وقت و پولت هدر نره.
نمونه دادخواست ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند
خب، رسیدیم به بخشی که خیلی ها منتظرش بودن. اینکه چطوری یه نمونه دادخواست ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند بنویسیم که همه چیزش درست و حسابی باشه. این نمونه ای که برات آماده کردم، یه فرم کامله که می تونی با توجه به پرونده خودت، اون رو ویرایش کنی. یادت باشه، هر پرونده ای قصه خودش رو داره، پس این فقط یه چارچوبه و جزئیات رو باید با دقت خودت پر کنی. اگه شک داری، حتماً با یه وکیل مشورت کن.
یک فرم کامل و قابل ویرایش
باسمه تعالی
ریاست محترم دادگاه عمومی حقوقی [نام شهر محل وقوع ملک/اقامت خوانده]
با سلام و احترام؛
خواهان:
- نام و نام خانوادگی: [نام کامل خواهان]
- نام پدر: [نام پدر خواهان]
- کد ملی: [کد ملی خواهان]
- آدرس: [آدرس دقیق پستی خواهان]
- شماره تماس: [شماره تلفن همراه خواهان]
خواندگان:
- نام و نام خانوادگی: [نام کامل خوانده اول – مثلاً فروشنده اول]
- نام پدر: [نام پدر خوانده اول]
- کد ملی: [کد ملی خوانده اول]
- آدرس: [آدرس دقیق پستی خوانده اول]
- شماره تماس: [شماره تلفن همراه خوانده اول]
- نام و نام خانوادگی: [نام کامل خوانده دوم – مثلاً دارنده فعلی سند/خریدار دوم]
- نام پدر: [نام پدر خوانده دوم]
- کد ملی: [کد ملی خوانده دوم]
- آدرس: [آدرس دقیق پستی خوانده دوم]
- شماره تماس: [شماره تلفن همراه خوانده دوم]
خواسته:
- اعلام بطلان معامله مورخ [تاریخ معامله ای که باطل شده] فی مابین خوانده ردیف اول و خوانده ردیف دوم (در صورت لزوم)؛
- صدور حکم بر ابطال سند رسمی مالکیت شماره [شماره سند] صفحه [شماره صفحه] دفتر [شماره دفتر] به تاریخ [تاریخ تنظیم سند] صادره از [نام دفترخانه/اداره ثبت] مربوط به [ششدانگ / … دانگ] یک قطعه [آپارتمان / زمین / … ] به پلاک ثبتی [شماره پلاک فرعی] فرعی از [شماره پلاک اصلی] اصلی واقع در بخش [شماره بخش] ثبتی [نام شهر]؛
- الزام خوانده ردیف اول (و در صورت نیاز خوانده ردیف دوم) به حضور در یکی از دفاتر اسناد رسمی و تنظیم سند رسمی انتقال [ششدانگ / … دانگ] ملک فوق الذکر به نام اینجانب خواهان؛
- مطالبه کلیه خسارات دادرسی شامل هزینه دادرسی، حق الوکاله وکیل (در صورت داشتن وکیل)، و هزینه کارشناسی (در صورت ارجاع امر به کارشناسی).
دلایل و منضمات:
- کپی مصدق [مبایعه نامه / قولنامه / قرارداد عادی] شماره [شماره قرارداد] مورخ [تاریخ قرارداد اولیه]؛
- کپی مصدق سند مالکیت رسمی شماره [شماره سند رسمی مورد تقاضای ابطال]؛
- کپی مصدق شناسنامه و کارت ملی خواهان و خواندگان؛
- استعلام ثبتی ملک (در صورت نیاز)؛
- [در صورت وجود مدارک دیگر: فیش های واریزی، گواهی شهود، نظریه کارشناسی و …]
شرح دادخواست:
با سلام و احترام محضر ریاست محترم دادگاه؛
به استحضار عالی می رساند اینجانب خواهان، به موجب [مبایعه نامه / قرارداد عادی] شماره [شماره قرارداد] مورخ [تاریخ قرارداد اولیه]، [ششدانگ / … دانگ] یک [آپارتمان / زمین / … ] دارای پلاک ثبتی [شماره پلاک فرعی] فرعی از [شماره پلاک اصلی] اصلی واقع در بخش [شماره بخش] ثبتی [نام شهر]، به نشانی [آدرس دقیق ملک] را از خوانده ردیف اول (آقای/خانم [نام و نام خانوادگی خوانده اول]) خریداری نمودم. کلیه تعهدات قراردادی از جمله پرداخت ثمن معامله به مبلغ [مبلغ معامله] ریال مطابق با [شرایط پرداخت مندرج در قرارداد / فیش های واریزی پیوست] توسط اینجانب ایفا گردیده و [مبیع / ملک] نیز به تصرف اینجانب داده شده است.
متأسفانه، خوانده ردیف اول علیرغم انجام تعهدات اینجانب، از حضور در دفترخانه اسناد رسمی و انتقال سند رسمی ملک به نام اینجانب خودداری نموده است. علاوه بر این، حسب اطلاع و بررسی های به عمل آمده، خوانده ردیف اول [در صورت وجود معامله معارض] با همدستی خوانده ردیف دوم (آقای/خانم [نام و نام خانوادگی خوانده دوم])، اقدام به انتقال [ششدانگ / … دانگ] همان ملک موضوع معامله اینجانب، به موجب سند رسمی شماره [شماره سند معارض] مورخ [تاریخ سند معارض] نموده است. این در حالی است که در تاریخ معامله دوم، خوانده ردیف اول هیچگونه مالکیتی نسبت به ملک مذکور نداشته است و معامله دوم، یک معامله فضولی و معارض به حساب می آید.
[یا در صورت بطلان معامله به دلیل دیگر، مثلاً فقدان اهلیت:]
متأسفانه، خوانده ردیف اول علیرغم انجام تعهدات اینجانب، از حضور در دفترخانه اسناد رسمی و انتقال سند رسمی ملک به نام اینجانب خودداری نموده است. این در حالی است که در زمان انجام معامله مورخ [تاریخ معامله اولیه]، خوانده ردیف اول به دلیل [ذکر دقیق دلیل فقدان اهلیت، مثلاً جنون / صغر] فاقد اهلیت قانونی برای انجام معامله بوده و معامله صورت گرفته، مطابق ماده ۱۹۰ قانون مدنی باطل می باشد. لذا سند رسمی شماره [شماره سند] که بر مبنای این معامله باطل صادر شده نیز، فاقد اعتبار است.
بنابراین، با عنایت به مراتب فوق و مستندات تقدیمی، و با توجه به مواد [شماره مواد قانونی مرتبط مانند ۱۰، ۱۹۰، ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۳، ۲۳۸، ۳۶۵ قانون مدنی و مواد ۱۹۸ و ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی] از محضر آن مقام محترم قضایی، صدور حکم به شرح ستون خواسته مورد استدعا می باشد.
با سپاس و تجدید احترام،
[نام و نام خانوادگی خواهان یا وکیل وی]
[امضا]
[تاریخ]
تحلیل آراء قضایی و نکات رویه ای
وقتی پای دادگاه و دعوا وسط میاد، فقط دونستن قانون کافی نیست. اینکه قاضی ها چطوری فکر می کنن و قبلاً چه حکم هایی دادن، خیلی می تونه بهت کمک کنه. توی این بخش می خوام بهت نشون بدم که توی دادگاه ها چه اتفاقاتی میفته و چه نکته هایی رو باید حواست باشه.
بررسی نمونه آراء دادگاه ها
بیا چند تا از نمونه رأی های دادگاه ها رو با هم ببینیم تا بفهمیم قاضی ها تو پرونده های ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند، به چی توجه می کنن و چطوری حکم میدن:
رأی اول: ابطال سند به دلیل معامله فضولی و الزام به تنظیم سند
فرض کن یه نفر بدون اینکه اجازه داشته باشه، مال شما رو به اسم خودش سند زده و بعداً به یه نفر دیگه فروخته. یعنی یه معامله فضولی اتفاق افتاده. توی یه پرونده واقعی، خواهان (همون مالک اصلی) تونسته با مدارک و شواهد ثابت کنه که معامله اول بدون اطلاع و اجازه اون انجام شده و اون هم معامله رو تنفیذ نکرده. دادگاه هم بعد از بررسی، اول اعلام بطلان معامله فضولی رو داده، بعد حکم به ابطال سند رسمی ای که به نام خریدار دوم خورده بوده رو صادر کرده و در نهایت، خوانده (کسی که مال رو فضولی فروخته) رو ملزم کرده که سند رو به نام مالک اصلی بزنه. اینجا مهم اینه که مالک اصلی باید ثابت کنه که معامله بدون اجازه اون انجام شده و اون هم معامله رو تأیید نکرده.
رأی دوم: ابطال سند به دلیل اشتباه در انتقال پلاک ثبتی و اثبات معامله
یه مورد دیگه که زیاد پیش میاد، اشتباه تو شماره پلاک ثبتیه. مثلاً یه نفر یه قطعه زمین رو خریده، ولی موقع انتقال سند، اشتباهی پلاک ثبتی یه زمین دیگه رو به نامش زدن. توی یه پرونده، خواهان یه زمین زراعی رو خریده بوده، ولی ورثه فروشنده به جای پلاک زمین خودش، یه پلاک دیگه رو به اسم خریدار دوم منتقل کردن. وکیل خواهان تو دادگاه ثابت کرده که این یه اشتباه بوده و معامله واقعی همون زمین اصلی بوده. دادگاه بعد از استعلام ثبتی و ارجاع به کارشناس، تأیید کرده که اشتباهی صورت گرفته. در نتیجه، حکم به اثبات مبایعه نامه عادی اولیه، ابطال سند اشتباهی و الزام خواندگان به انتقال سند پلاک صحیح رو صادر کرده. نکته کلیدی اینجا، اثبات معامله اولیه و اشتباه در پلاک ثبتی بوده.
رأی سوم: محکومیت به الزام به تنظیم سند رسمی و خسارات (با تحلیل دلیل رد تجدیدنظرخواهی)
تو یه پرونده دیگه، خواهان آپارتمانی رو خریداری کرده و طبق قرارداد، قرار بوده فروشنده سند رو به نامش بزنه، اما فروشنده زیر بار نرفته. خواهان دادخواست الزام به تنظیم سند داده و دادگاه بدوی هم حکم به الزام فروشنده به تنظیم سند رسمی و پرداخت خسارت قراردادی (مثلاً خسارت تأخیر) و هزینه های دادرسی رو صادر کرده. فروشنده تجدیدنظرخواهی کرده، اما دادگاه تجدیدنظر، رأی دادگاه بدوی رو تأیید کرده و تجدیدنظرخواهی رو رد کرده. دلیل اصلی رد تجدیدنظرخواهی هم این بوده که فروشنده نتونسته دلیل موجهی برای عدم انجام تعهدش بیاره و نتونسته ثابت کنه که معامله باطله یا فسخ شده. پرداخت ثمن معامله توسط خواهان و وجود قرارداد معتبر، از دلایل محکمه پسند برای تأیید رأی بوده.
نکات مهم از دیدگاه قضات و رویه عملی دادگاه ها
از این مثال ها و پرونده ها می تونیم چند تا نکته مهم رو یاد بگیریم که توی دادگاه ها خیلی بهش توجه میشه:
- اهمیت ارائه دلایل و مدارک مستند: هر چقدر مدارک و مستنداتت قوی تر و کامل تر باشه (مثل مبایعه نامه، فیش واریز، استعلام ثبتی و…)، شانس موفقیتت بیشتر میشه. قاضی ها به حرف خالی گوش نمیدن، دلیل و مدرک میخوان.
- لزوم اثبات فساد یا بطلان معامله پایه: برای ابطال سند رسمی، باید حتماً ثابت کنی که اون معامله ای که مبنای صدور سند بوده، از اول باطل بوده یا به هر دلیلی فاسد شده. تا وقتی اینو ثابت نکنی، ابطال سند کار خیلی سختیه.
- نقش کارشناسی و استعلامات ثبتی: تو خیلی از پرونده های ملکی، دادگاه برای اطمینان بیشتر، موضوع رو به کارشناس ارجاع میده. یا از اداره ثبت استعلام می گیره تا وضعیت دقیق ملک رو بفهمه. پس، همکاری کامل با کارشناس و پیگیری استعلامات، خیلی مهمه.
- ترتیب منطقی خواسته ها: همونطور که قبل تر گفتم، یادت باشه که ترتیب خواسته ها تو دادخواست خیلی مهمه. اول بطلان معامله، بعد ابطال سند و در آخر الزام به تنظیم سند. اگه این ترتیب رو رعایت نکنی، ممکنه پرونده ات تو همون مرحله اول رد بشه.
خلاصه اینکه، این جور پرونده ها پیچیدگی های خاص خودشون رو دارن و اگه بدون اطلاعات کافی واردشون بشی، ممکنه حسابی ضرر کنی. پس، اگه تو همچین موقعیتی قرار گرفتی، حتماً با یه وکیل متخصص مشورت کن.
نکات حقوقی تکمیلی، هزینه ها و مدت زمان رسیدگی
وقتی تصمیم می گیری پرونده ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند رو تو دادگاه پیگیری کنی، علاوه بر مراحل حقوقی، باید حواست به یه سری مسائل دیگه مثل هزینه ها و مدت زمان رسیدگی هم باشه. این نکات رو بخون تا دیدت کامل تر بشه.
هزینه دادرسی
یکی از اولین چیزهایی که باید بهش فکر کنی، هزینه هاییه که باید برای این دعوا پرداخت کنی. این هزینه ها کم نیستن و گاهی اوقات حسابی بالا میرن:
- نحوه محاسبه و عوامل موثر بر آن:
هزینه دادرسی تو دعاوی ملکی، بر اساس ارزش معاملاتی ملک محاسبه میشه. یعنی هر چی ارزش ملک بیشتر باشه، هزینه دادرسی هم بیشتره. این ارزش رو معمولاً دارایی اعلام می کنه و دادگاه بر اساس اون، هزینه رو ازت می گیره. علاوه بر این، اگه پرونده ات به کارشناسی نیاز داشته باشه، باید هزینه کارشناسی رو هم جدا پرداخت کنی. اگه هم وکیل بگیری، که خب باید حق الوکاله اون رو هم حساب کنی.
باید بدونی که این هزینه ها ممکنه تو مراحل مختلف دادرسی (بدوی، تجدیدنظر، فرجام خواهی) دوباره تکرار بشن. پس، باید برای یه بودجه قابل توجه آماده باشی.
مدت زمان تقریبی رسیدگی
صبر کردن توی دادگاه، بخشی از بازیه. پرونده های ملکی، مخصوصاً پرونده های ابطال سند، معمولاً زمان بر هستن و نباید انتظار داشته باشی یه شبه حل بشن:
- عوامل موثر بر طولانی شدن فرآیند (اعتراضات، کارشناسی، تجدیدنظر):
مدت زمان رسیدگی به این دعاوی می تونه از چند ماه تا چند سال طول بکشه. چرا؟ چون:
- پیچیدگی پرونده: هر چقدر مدارک ناقص تر یا دعوا پیچیده تر باشه، زمان بیشتری طول می کشه.
- ارجاع به کارشناسی: اگه دادگاه نیاز به نظر کارشناس داشته باشه، این خودش چند ماه به زمان رسیدگی اضافه می کنه.
- اعتراضات و تجدیدنظرخواهی: اگه یکی از طرفین به رأی دادگاه بدوی اعتراض کنه و پرونده بره مرحله تجدیدنظر یا حتی دیوان عالی کشور، هر مرحله خودش چند ماه تا یک سال زمان می بره.
- اطلاع رسانی: گاهی پیدا کردن آدرس خوانده و ابلاغ اوراق قضایی هم خودش زمان بره.
پس، باید خودت رو برای یه روند طولانی آماده کنی و صبور باشی.
امکان درخواست تأمین خواسته
تأمین خواسته یه ترفند حقوقیه که می تونی ازش استفاده کنی تا قبل از صدور حکم نهایی، جلوی ضرر و زیان بیشتر رو بگیری:
- شرایط و فواید آن:
فکر کن یه نفر ملک شما رو به صورت معارض فروخته و الان شما می خوای سند دوم رو باطل کنی. اگه نگران اینی که خریدار دوم، اون ملک رو دوباره به کس دیگه ای بفروشه و دردسرت بیشتر بشه، می تونی از دادگاه درخواست تأمین خواسته کنی. تأمین خواسته یعنی دادگاه یه دستور میده که اون ملک تا پایان رسیدگی به پرونده، قابل نقل و انتقال نباشه. اینجوری، جلوی معاملات بعدی گرفته میشه و حق شما محفوظ می مونه.
البته برای تأمین خواسته، معمولاً باید یه مبلغی رو به عنوان خسارت احتمالی به صندوق دادگستری واریز کنی که اگه بعداً ثابت شد درخواستت بی اساس بوده، از اون مبلغ خسارت طرف مقابل رو بدن. ولی تو دعاوی مستند به سند رسمی، گاهی نیازی به این کار نیست.
اشتباهات رایج در طرح دعوا و نحوه اجتناب از آن ها
خیلی ها به خاطر همین اشتباهات کوچیک، پرونده شون رو می بازن یا کارشون حسابی طول می کشه:
- عدم رعایت ترتیب خواسته ها: همونطور که قبلاً هم گفتم، اگه اول درخواست ابطال سند کنی و بطلان معامله رو نخواهی، دادخواستت رد میشه.
- ناقص بودن مدارک: نداشتن یه کپی برابر اصل از مبایعه نامه یا سند، می تونه کار رو حسابی گره بزنه.
- اشتباه در تعیین خواندگان: اگه همه کسایی که باید خوانده باشن رو تو دادخواستت ننویسی، دادگاه می تونه دعوات رو رد کنه.
- اشتباه در مرجع صالح: اگه بری شورای حل اختلاف برای یه ملک ۱ میلیاردی، پرونده ات رد میشه و باید از اول بری دادگاه.
- بیان غیرمستدل دعوا: اگه قصه رو برای قاضی واضح و با دلیل تعریف نکنی، نمی تونه بهت کمک کنه.
برای دوری از این اشتباهات، بهترین راه اینه که حتماً با یه وکیل متخصص مشورت کنی. اونا راه و چاه رو بهتر از هر کسی می دونن و می تونن پرونده ات رو به بهترین شکل پیش ببرن.
نتیجه گیری
خب، رسیدیم به آخر قصه. همونطور که دیدی، دعوای ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند، یه پرونده حقوقی پر از ریزه کاریه که از مفهوم سند و دسته بندی هاش شروع میشه و تا دلایل پیچیده ابطال و نحوه تنظیم دادخواست و پیگیریش توی دادگاه ادامه پیدا می کنه. از اعتبار بالای سند رسمی گفتیم و اینکه چطور یه اشتباه یا سوءنیت می تونه این اعتبار رو زیر سوال ببره.
یادت باشه، سند رسمی یه مدرک قوی و محکمه پسنده، اما همیشه هم ابطال ناپذیر نیست. اگه معامله ای که پایه وبنای اون سند بوده از اول باطل باشه، یا اگه با تقلب و فریبکاری به دست اومده باشه، یا حتی اگه اشتباهات ثبتی توش باشه، میشه با پیگیری قانونی، اون سند رو باطل کرد و حق رو به حق دار رسوند. نکته های کلیدی مثل رعایت ترتیب خواسته ها، ارائه مدارک کامل، و انتخاب مرجع قضایی صحیح، حرف اول رو توی این پرونده ها می زنه.
در نهایت، باید دوباره تأکید کنم که این راه پر از چاله و چاهه و ممکنه حسابی وقت و انرژی ات رو بگیره. برای همین، اگه خودت تخصص حقوقی نداری، بهترین کار اینه که حتماً با یه وکیل متخصص ملکی مشورت کنی. یه وکیل خوب می تونه مثل یه نقشه راه عمل کنه و از ضرر و زیان های احتمالی جلوگیری کنه. پس، آگاهی حقوقی، کلید موفقیت تو اینجور پرونده هاست و هر قدمی رو باید با چشم باز برداری.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "نمونه دادخواست ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند | فرم آماده" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "نمونه دادخواست ابطال سند رسمی و الزام به تنظیم سند | فرم آماده"، کلیک کنید.



