خلاصه کتاب فروش به توان دو ( نویسنده جاوید مقدم )
کتاب «فروش به توان دو» نوشته جاوید مقدم، یک سیستم عملی و مرحله به مرحله بهتون یاد می ده که چطور تو ۳۰ روز، حداقل فروش تون رو دو برابر کنید. این کتاب بهتون کمک می کنه چالش های مشتری ها رو مدیریت کنید، محصول تون رو طوری معرفی کنید که با نیازهای اونا جور دربیاد، هیجان خرید رو توشون ایجاد کنید و تو مسابقه فروش نفر اول باشید.
رفقا، حتماً تا حالا اسم کتاب «فروش به توان دو» از جاوید مقدم به گوش تون خورده. اگه تو دنیای فروش و بازاریابی هستید یا حتی دنبال اینید که مهارت های ارتباطی و متقاعدسازی خودتون رو قوی تر کنید، این کتاب مثل یه نقشه راه عمل می کنه. راستش رو بخواهید، خیلی ها می گن فروش یه هنره، یه عده هم معتقدن که یه علمه. اما جاوید مقدم تو این کتاب، یه ترکیب جادویی از هر دو رو بهمون نشون می ده؛ یه سیستم گام به گام و کاملاً کاربردی که نه تنها اصول رو یاد می ده، بلکه بهتون می گه چطوری این اصول رو تو عمل پیاده کنید تا نتیجه بگیرید.
تصور کنید بتونید تو ۳۰ روز، فروش تون رو نه یک برابر، بلکه دو برابر کنید! شاید در نگاه اول یه شعار تبلیغاتی به نظر بیاد، ولی جاوید مقدم با سال ها تجربه و آموزش هزاران فروشنده، تو این کتاب ادعا می کنه که این کار شدنیه. اون یه مدل فروش ۵ مرحله ای رو معرفی می کنه که از صفر تا صد فرآیند فروش رو پوشش می ده. این سیستم به درد هر کسی می خوره، از اون فروشنده تازه کاری که تازه وارد این حوزه شده تا مدیران کسب وکارهایی که می خوان تیم فروش شون رو متحول کنن. حتی اگه زمان کافی برای خوندن کل کتاب رو ندارید، نگران نباشید! اینجا قراره یه خلاصه کامل و جون دار از این کتاب رو باهم مرور کنیم تا مفاهیم کلیدی و کاربردی اش رو از دست ندید.
چرا باید فروش به توان دو جاوید مقدم را بشناسید؟
شاید از خودتون بپرسید، تو این همه کتاب و دوره فروش، چرا باید سراغ این یکی بریم؟ حقیقت اینه که کتاب «فروش به توان دو» یه جورایی متفاوت عمل می کنه. جاوید مقدم نه تنها یه تئوری پرداز نیست، بلکه خودش تو گود فروش بوده و با چالش های بازار ایران کاملاً آشناست. تجربه آموزش بیش از هزار فروشنده بهش این دید رو داده که دقیقاً چی کار می کنه و چی کار نمی کنه.
این کتاب صرفاً یه مجموعه از تکنیک ها نیست، بلکه یه فلسفه کامل فروش رو بهتون یاد می ده. از اونجایی که بازار ما پر از فراز و نشیبه، داشتن یه سیستم فروش قابل اعتماد که بشه تو هر شرایطی بهش تکیه کرد، واقعاً غنیمته. وعده اصلی کتاب، یعنی افزایش فروش در ۳۰ روز، یه چالش جذاب و هیجان انگیزه که خیلی ها رو وسوسه می کنه تا این راه رو امتحان کنن.
هدف ما تو این مقاله همینه که به شما کمک کنیم تو کمترین زمان ممکن، دل و روده این کتاب رو بیرون بریزیم و چکیده اش رو یاد بگیریم. اینطوری هم تو وقت تون صرفه جویی می شه و هم اگه دوست داشتید عمیق تر بشید، می دونید که چی انتظار شما رو می کشه. جاوید مقدم به عنوان یه نویسنده کهنه کار تو این حوزه، تونسته یه محتوای کاربردی رو طوری بچینه که حتی کسانی که تا حالا فروشنده نبودن هم بتونن باهاش ارتباط برقرار کنن و موفق بشن.
بخش اول: پایه های ذهنی و درک مشتری (فصول ۱ تا ۷ کتاب)
قبل از اینکه بخوایم بریم سراغ تکنیک ها و مراحل عملی فروش، جاوید مقدم خیلی هوشمندانه تأکید می کنه که اول باید روی ذهن و طرز فکرمون کار کنیم و حسابی مشتری رو بشناسیم. این هفت فصل اول کتاب، پایه هایی رو می ذارن که اگه محکم نباشن، هرچقدر هم تکنیک بلد باشید، فایده ای نداره.
فصل اول: هدف گذاری در فروش – نقشه راه موفقیت شما
راستش رو بخواین، بدون هدف، مثل ناخدایی هستید که تو دریای طوفانی بدون قطب نما داره حرکت می کنه! تو فروش هم همینه. جاوید مقدم تو این فصل می گه که چقدر مهمه اهداف تون دقیق، قابل اندازه گیری و واضح باشن. اینکه فقط بگیم «می خوام بیشتر بفروشم»، اصلاً کافی نیست. باید بدونید «چقدر بیشتر؟»، «تو چه مدت زمانی؟» و «چطوری؟».
اون روی تفاوت بین اهداف کوتاه مدت و بلندمدت هم تأکید می کنه. مثلاً هدف کوتاه مدت می تونه «تو این هفته ۱۰ تا تماس با مشتری جدید بگیرم» باشه، در حالی که هدف بلندمدت «تا آخر سال سهم بازار رو ۲۰ درصد افزایش بدم». این هدف گذاری های ریز و درشت، مثل پازل کنار هم قرار می گیرن و یه تصویر بزرگ از موفقیت رو جلوی چشم تون می ذارن.
فصل دوم: دیوانگی (Passion) – موتور محرکه فروشنده حرفه ای
بیاین روراست باشیم. اگه کاری رو با عشق و علاقه انجام ندید، بالاخره یه جایی خسته می شید و جا می زنید. تو فروش هم همین «دیوانگی» و اشتیاق، موتور محرکه اصلیه. جاوید مقدم می گه که شور و هیجان شما نسبت به محصول یا خدمتتون، مثل یه ویروس مسریه که به مشتری هم منتقل می شه. اگه خودتون باور نداشته باشید که محصولتون عالیه، چطور می تونید مشتری رو قانع کنید؟
این فصل بهتون یاد می ده که چطوری این اشتیاق رو تو خودتون زنده نگه دارید و ازش برای ایجاد انگیزه تو مشتری استفاده کنید. وقتی شما با تمام وجود از محصولتون حرف می زنید، مشتری حس می کنه که واقعاً بهش اهمیت می دید و فقط به فکر فروش نیستید. این حس، پایه و اساس اعتماد رو بنا می کنه.
فصل سوم: ۴ سطح یادگیری و قدرت ذهن ناخودآگاه – تسلط بر فرآیند فروش
این فصل یه جورایی عمیق تر می شه و می ره تو کار روانشناسی. جاوید مقدم درباره چهار سطح یادگیری صحبت می کنه که از «ناخودآگاه-بی کفایت» (یعنی نه می دونی، نه بلدی) تا «ناخودآگاه-با کفایت» (یعنی چنان بلدی که دیگه نیازی به فکر کردن نداری) رو شامل می شه. هدف اینه که فروش رو اونقدر تمرین کنید تا مثل نفس کشیدن، ناخودآگاه و اتوماتیک وار براتون بشه.
ذهن ناخودآگاه تو تصمیم گیری های ما، چه فروشنده باشیم چه مشتری، نقش خیلی مهمی داره. اون بخش از ذهن ما که بدون اینکه خودمون بدونیم، داره اطلاعات رو پردازش می کنه و روی رفتار ما اثر می ذاره. شناخت این موضوع به ما کمک می کنه هم خودمون رو بهتر بشناسیم و هم بفهمیم مشتری ها چطور به صورت ناخودآگاه تصمیم می گیرن.
فصل چهارم: مشتری و انواع آن – شناخت کلید نفوذ
خب، همه مشتری ها که مثل هم نیستن، درسته؟ جاوید مقدم تو این فصل، بهتون یاد می ده که چطور مشتری ها رو دسته بندی کنید. مثلاً بعضی ها تصمیم گیرنده اصلی ان، بعضی ها فقط تأثیرگذارن و بعضی ها هم کاربر نهایی محصول. هر کدوم از اینا نیاز به یه رویکرد خاص دارن.
شناخت این تفاوت ها مثل اینه که یه کلید اصلی برای نفوذ به دنیای مشتری پیدا کنید. مثلاً، اگه با یه تصمیم گیرنده اصلی طرفید، باید روی مزایای کلی و استراتژیک محصولتون تأکید کنید. اما اگه با کاربر نهایی حرف می زنید، باید بیشتر روی جزئیات و راحتی استفاده تمرکز کنید.
فصل پنجم: مشتری چگونه تصمیم می گیرد؟ – ورود به ذهن خریدار
این فصل واقعاً جالبه و بهتون کمک می کنه مثل یه روانشناس عمل کنید. جاوید مقدم توضیح می ده که چه عواملی روی تصمیم گیری خرید مشتری اثر می ذاره. این عوامل می تونن منطقی باشن (مثل قیمت، کیفیت)، احساسی باشن (مثل حس خوب، اعتبار اجتماعی) یا حتی اجتماعی (مثل اینکه بقیه چی می خرن).
مهم ترین نکته اینه که باید نیازها و انگیزه های پنهان مشتری رو کشف کنید. گاهی اوقات مشتری خودش هم نمی دونه دقیقاً چی می خواد یا چرا یه چیزی رو می خواد. هنر شما اینه که با پرسیدن سؤالات درست و گوش دادن فعال، به این لایه های عمیق ذهنش نفوذ کنید و بفهمید ته دلش دنبال چیه.
جاوید مقدم می گوید: اگر ندانید مشتری چگونه فکر می کند، هرگز نخواهید توانست قلب و کیف پول او را به دست آورید.
فصل ششم: قانون ۸۰/۲۰ و کاربرد آن در فروش – تمرکز بر موثرترین ها
قانون ۸۰/۲۰ یا همون اصل پارتو، تو هر حوزه ای جواب می ده و تو فروش هم مستثنی نیست. جاوید مقدم توضیح می ده که معمولاً ۸۰ درصد فروش شما از ۲۰ درصد مشتری ها یا ۲۰ درصد محصولاتتون میاد. این یعنی چی؟ یعنی باید یاد بگیرید که چطوری فعالیت های با بازده بالا رو شناسایی کنید و تمام انرژی تون رو روی اونا بذارید.
به جای اینکه وقت تون رو روی مشتریانی که هیچوقت ازتون خرید نمی کنن یا محصولاتی که فروش خوبی ندارن هدر بدید، روی اونایی تمرکز کنید که بیشترین پتانسیل رو دارن. اینطوری هم انرژی کمتری مصرف می کنید و هم نتایج خیلی بهتری می گیرید. یه جورایی هوشمندانه کار کردن، نه فقط سخت کار کردن.
فصل هفتم: ۵ اصل در روانشناسی فروش – برقراری ارتباط عمیق
اینجا جاییه که جاوید مقدم یه سری اصول روانشناسی رو معرفی می کنه که مثل کلیدهای جادویی برای برقراری ارتباط عمیق با مشتری عمل می کنن. ممکنه این اصول شبیه به همون هایی باشن که رابرت چالدینی تو کتاب «تأثیر» مطرح کرده، اما جاوید مقدم اونا رو با چاشنی تجربه خودش تو بازار ایران توضیح می ده.
این اصول شامل چیزهایی مثل:
- کمیابی (Scarcity): وقتی چیزی کمیابه، ارزشش بیشتر به نظر میاد. مثلاً «فقط ۳ عدد باقی مانده!»
- اعتبار (Authority): مردم به کسی که متخصص و صاحب نظره، بیشتر اعتماد می کنن. اگه اطلاعات دقیق و جامع بدید، خودتون رو معتبر نشون می دید.
- سازگاری (Consistency): وقتی مشتری یه تعهد کوچیک می ده، احتمال اینکه به تعهدات بزرگتر هم عمل کنه، بیشتر می شه.
- همدلی (Liking): ما بیشتر تمایل داریم از کسانی خرید کنیم که دوست شون داریم یا باهاشون احساس نزدیکی می کنیم.
- متقابل بودن (Reciprocity): اگه چیزی به مشتری بدید، اون هم حس می کنه که باید چیزی به شما برگردونه. مثلاً یه مشاوره رایگان.
به کار بردن این اصول تو مکالمات فروش، می تونه تأثیرگذاری شما رو چندین برابر کنه و باعث بشه مشتری بهتون بیشتر اعتماد کنه و راحت تر تصمیم به خرید بگیره.
بخش دوم: سیستم عملی و گام به گام فروش (فصول ۸ تا ۱۳ کتاب)
خب، بعد از اینکه ذهنمون رو آماده کردیم و مشتری رو شناختیم، حالا وقتشه که آستین بالا بزنیم و بریم سراغ بخش عملی کار. این بخش از کتاب، همون سیستم ۵ مرحله ای جاوید مقدم رو معرفی می کنه که مثل یه فرمول جادویی برای افزایش فروش عمل می کنه.
فصل هشتم: معرفی الگوی فروش – چارچوب گام به گام جاوید مقدم
اینجا جاییه که جاوید مقدم یه نمای کلی از الگوی فروش خودش رو بهتون نشون می ده. این الگو، یه ساختار ۵ مرحله ای داره که اگه اون رو به دقت و مرحله به مرحله دنبال کنید، تقریباً هیچوقت تو فروش گیر نمی کنید. این مراحل شامل:
- ایجاد ارتباط، اعتماد و صمیمیت (Rapport Building)
- پرسیدن سؤال (کشف نیازها)
- معرفی محصول/خدمت (Presentation)
- برخورد و رسیدگی به اعتراضات
- اتمام فروش (Closing)
مهم ترین نکته اینه که هیچ مرحله ای رو نباید نادیده گرفت یا از روش رد شد. هر مرحله، پیش نیاز مرحله بعدی و مثل حلقه های یه زنجیرن که به هم متصل اند.
فصل نهم: گام اول – ایجاد ارتباط، اعتماد و صمیمیت (Rapport Building)
قبول کنید یا نه، اولین چیزی که مشتری از شما می بینه و می شنوه، خیلی مهمه. اینجاست که شما باید مثل یه هنرمند، ارتباط اولیه رو بسازید. جاوید مقدم بهتون یاد می ده که چطور با استفاده از زبان بدن، لحن صدا و حتی همگام سازی با مشتری، یه حس صمیمیت و اعتماد اولیه رو تو همون چند ثانیه اول ایجاد کنید.
این مرحله مثل زمین بازی می مونه؛ اگه زمین خوب باشه، بازی کردن توش لذت بخش می شه. اگه از همون اول نتونید با مشتری ارتباط بگیرید، بقیه ی مراحل هم سخت تر می شن. خندیدن، ارتباط چشمی مناسب و نشون دادن اینکه واقعاً به مشتری اهمیت می دید، از تکنیک های اصلی این مرحله ان.
فصل دهم: گام دوم – پرسیدن سؤال (کشف نیازها) – هنر گوش دادن فعال
این مرحله، شاید مهم ترین بخش کل فرآیند فروش باشه. اکثر فروشنده ها فکر می کنن کارشون حرف زدن زیاده، در حالی که جاوید مقدم می گه کار اصلی یه فروشنده خوب، پرسیدن سؤالات درسته. شما باید مثل یه کارآگاه، با پرسیدن سؤالات باز، بسته و هدایت کننده، نیازهای واقعی و حتی پنهان مشتری رو کشف کنید.
اینجا هنر گوش دادن فعال به کار میاد. یعنی فقط نشنوید، بلکه با تمام وجود گوش کنید تا بفهمید مشتری دقیقاً چی می گه و چی نمی گه. وقتی نیازهاشو فهمیدید، تازه می تونید اون نیاز رو به یه فرصت فروش تبدیل کنید. مثلاً اگه مشتری از مشکل «کندی اینترنت» شکایت داره، شما می تونید محصول «اینترنت پرسرعت» رو به عنوان راه حل معرفی کنید.
فصل یازدهم: گام سوم – معرفی محصول/خدمت (Presentation) – راهکاری برای نیازها
حالا که نیازهای مشتری رو فهمیدید، وقتشه محصولتون رو به بهترین شکل ممکن معرفی کنید. اما حواستون باشه! جاوید مقدم تأکید می کنه که اینجا نباید لیست ویژگی های محصول رو ردیف کنید. مشتری دنبال «فایده» و «ارزش» محصوله، نه صرفاً «چی بودن» اون.
محصولتون رو طوری ارائه بدید که مستقیماً با نیازهایی که تو مرحله قبل کشف کردید، همخوانی داشته باشه. به مشتری نشون بدید که محصول شما چطور مشکلاتش رو حل می کنه یا زندگی اش رو بهتر می کنه. با این کار، تو مشتری هیجان و تمایل به خرید رو ایجاد می کنید. مثلاً به جای اینکه بگید «این گوشی ۱۲۸ گیگ حافظه داره»، بگید «با این گوشی دیگه نگران پر شدن حافظه برای عکس و فیلم های خاطره انگیزتون نیستید».
فصل دوازدهم: گام چهارم – برخورد و رسیدگی به اعتراضات – تبدیل مانع به فرصت
تا حالا شده یه مشتری بگه «گرونه!» یا «الان وقت ندارم!»؟ اینا اعتراضات متداول مشتریانن و جاوید مقدم می گه که اتفاقاً اینا نشونه خوبی ان! یعنی مشتری علاقه داره، فقط یه سری ابهام یا نگرانی داره که باید رفع بشه. این مرحله، درباره تبدیل این موانع به فرصته.
کتاب تکنیک های مختلفی رو برای پاسخگویی به اعتراضات یاد می ده:
- گوش دادن: اول به اعتراض مشتری با دقت گوش کنید.
- همدردی: بهش نشون بدید که نگرانیشو درک می کنید (مثلاً «بله، حق با شماست، خیلیا اولش همین حس رو دارن»).
- پاسخ منطقی: با ارائه اطلاعات و مزایای بیشتر، ابهامشو رفع کنید.
- تأیید: گاهی اوقات فقط تأیید کردن حرف مشتری کافیه تا حس بهتری پیدا کنه.
مهم اینه که از اعتراضات فرار نکنید، بلکه با شجاعت و مهارت بهشون رسیدگی کنید. این کار اعتماد مشتری رو بیشتر می کنه.
جاوید مقدم معتقد است: اعتراض، نشانه ای از علاقه است. اگر مشتری اعتراض نمی کند، یعنی اصلاً علاقه ای ندارد.
فصل سیزدهم: گام پنجم – اتمام فروش (Closing) – لحظه نهایی موفقیت
اینجا لحظه آخره، جایی که باید توپ رو بندازید تو سبد! خیلی از فروشنده ها تا این مرحله عالی پیش میرن، ولی تو لحظه آخر از درخواست نهایی خرید می ترسن. جاوید مقدم تکنیک های مختلفی برای اتمام فروش رو معرفی می کنه که بهتون کمک می کنه بدون فشار، مشتری رو به سمت تصمیم نهایی سوق بدید.
این تکنیک ها می تونن شامل:
- اتمام فروش فرضی (Assumptive Close): فرض کنید مشتری خریده و سؤالات مربوط به بعد از خرید رو بپرسید (مثلاً «رنگ آبی می خواید یا مشکی؟»).
- اتمام فروش انتخاب (Alternative Close): به مشتری چند گزینه برای انتخاب بدید که همه شون منجر به خرید بشن (مثلاً «با کارت پرداخت می کنید یا نقدی؟»).
- اتمام فروش فرصت محدود (Scarcity Close): با تأکید بر زمان محدود یا تعداد محدود، حس فوریت رو ایجاد کنید (مثلاً «این تخفیف فقط تا آخر امروز اعتبار داره»).
هدف اینه که با اطمینان و مهارت، مشتری رو به سمت خرید نهایی هدایت کنید و یه فروش موفق رو رقم بزنید. این مرحله، اوج همه تلاش های قبلی شماست.
جمع بندی و نتیجه گیری: فروش به توان دو در عمل
خب رفقا، یه دور تند و هیجان انگیز زدیم تو دل کتاب «فروش به توان دو» جاوید مقدم. دیدید که چقدر مفاهیمش کاربردی و عملی ان. از اهمیت هدف گذاری و شور و شوق تو کارمون گفتیم، تا شناخت روانشناسی مشتری و اون سیستم گام به گام ۵ مرحله ای که واقعاً می تونه بازی فروش رو براتون عوض کنه.
مهم ترین پیامی که از این کتاب می گیریم اینه که فروش یه کار شانسی نیست؛ یه علمه، یه هنره و یه مهارته که با یادگیری و تمرین، هر کسی می تونه توش متخصص بشه. جاوید مقدم نشون می ده که با یه چارچوب درست، می شه حتی تو ۳۰ روز هم نتایج درخشانی گرفت و فروش رو دو برابر کرد. این سیستم نه تنها بهتون یاد می ده چطور بفروشید، بلکه کمکتون می کنه چطور یه ارتباط عمیق و پایدار با مشتری هاتون بسازید.
اگه دوست دارید عمیق تر بشید و تمام جزئیات و مثال های کتاب رو مو به مو یاد بگیرید، حتماً پیشنهاد می کنم نسخه کاملش رو بخونید. این خلاصه فقط یه مزه از این شاهکار بود. اما همین الان هم می تونید با پیاده کردن اون اصول پایه ای مثل هدف گذاری درست و تلاش برای شناخت عمیق تر مشتری، یه قدم بزرگ به سمت افزایش فروش بردارید. یادمون باشه، «فروش به توان دو» یه شعار نیست، یه راهه!
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب فروش به توان دو جاوید مقدم | افزایش فروش" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب فروش به توان دو جاوید مقدم | افزایش فروش"، کلیک کنید.



