خلاصه کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی ( نویسنده ویلیام شکسپیر )

نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی، یکی از کمدی های بحث برانگیز و جذاب ویلیام شکسپیر، داستان کاتارینا، دختری سرسخت و تندخو را روایت می کند که همه از او دوری می کنند. اما ماجرا با ورود پتروکیو، مردی که به دنبال همسری ثروتمند است، رنگ و بویی تازه می گیرد و چالش های جالبی را رقم می زند. این نمایش که با نام رام کردن زن سرکش هم شناخته می شود، مسائل زیادی مثل جایگاه زن و مرد در جامعه و معنای واقعی عشق و تسلیم را مطرح می کند. با یک خلاصه کامل نمایشنامه شکسپیر همراه ما باشید تا با تمام پیچ وخم های این اثر کلاسیک آشنا شوید.

این نمایشنامه که یکی از آثار کمدی و در عین حال عمیق شکسپیر محسوب می شود، همیشه محل بحث و گفت وگو بوده است. از زمان نگارش آن در قرن شانزدهم میلادی تا به امروز، تفاسیر مختلفی از داستان آن و شخصیت هایش ارائه شده است. از یک طرف، نمایشی کمدی و سرگرم کننده به نظر می رسد که با شوخی های تند و تیزش لبخند بر لب مخاطب می آورد؛ از طرف دیگر، عده ای آن را به دلیل نگرش به زنان مورد نقد قرار می دهند. هدف ما در این مقاله، ارائه یک چکیده نمایشنامه شکسپیر است که نه تنها شما را با طرح اصلی داستان، شخصیت های نمایشنامه رام کردن زن سرکش و اتفاقات مهم آن آشنا کند، بلکه نگاهی هم به تم های اصلی و نقدهای وارد بر آن داشته باشد. پس اگر دنبال خلاصه کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی هستید، جای درستی آمده اید.

درباره نویسنده: ویلیام شکسپیر

ویلیام شکسپیر، اسمش آنقدر بزرگ و پرآوازه است که نیاز به معرفی زیادی ندارد؛ شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی که بیشتر ما او را پدر ادبیات انگلیسی و یکی از بزرگترین نویسندگان تمام دوران می شناسیم. کسی که قلمش نه تنها ادبیات، بلکه فرهنگ و زبان انگلیسی را برای همیشه تغییر داد. او بین سال های ۱۵۶۴ تا ۱۶۱۶ زندگی کرد و در همین مدت کوتاه، بیش از ۳۰ نمایشنامه و کلی شعر و غزل نوشت که هر کدامشان شاهکاری تمام عیارند.

شکسپیر تو آثارش به همه جنبه های زندگی انسان پرداخت؛ از عشق های آتشین گرفته تا خیانت، از کمدی های شاد گرفته تا تراژدی های تکان دهنده. نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی (که بعضی ها بهش رام کردن زن سرکش هم می گویند) در دسته کمدی های او قرار می گیرد. اما این کمدی با بقیه فرق دارد؛ یک کمدی جنجالی که در کنار خنده، کلی فکر و ایده برای بحث به مخاطبش می دهد. شکسپیر با این اثرش، یکی از اولین نمایشنامه هایی بود که به شکل مستقیم به مسئله نقش های جنسیتی و انتظارات اجتماعی از زنان می پرداخت، البته با زبان طنز و کمی تند. این نمایشنامه ثابت می کند که شکسپیر فقط یک نویسنده نبود، بلکه یک مشاهده گر تیزبین جامعه و روان انسان بود که توانایی داشت پیچیده ترین مسائل رو در قالب یک داستان سرگرم کننده ارائه بدهد.

شخصیت های اصلی نمایشنامه

نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی مثل هر اثر دیگه ای از شکسپیر، پر از شخصیت های رنگارنگ و فراموش نشدنیه که هر کدومشون به نحوی به پیشبرد داستان کمک می کنن. بیایید با اصلی ترین هاشون آشنا بشیم:

کاتارینا (کیت) – دختر تندخو

کاتارینا، یا کیت که در نمایشنامه او را با این نام هم صدا می زنند، شخصیت اصلی و محور تمام داستانه. دختری با زبانی تند و تیز، اخلاقی سرکش و طغیانگر که از هیچ کس و هیچ چیز نمی ترسه. رفتار خشن و عصیانگرش باعث شده که هیچ خواستگاری سراغش نیاد و همه ازش فرار کنن. همه اونو با لقب رام نشدنی می شناسن و هیچ کس فکر نمی کنه که اون بتونه ازدواج کنه. کیت نمادی از سرکشی در برابر انتظارات جامعه از یک زن ایده آل اون دوران بود.

پتروکیو – خواستگار سمج و حیله گر

پتروکیو، مردی از ورونا، قهرمان کمدی و یکی از شخصیت های بحث برانگیز این نمایشنامه ست. او به پادوا می آید با این نیت که زنی ثروتمند پیدا کند و با ثروت او زندگی اش را سر و سامان دهد. وقتی از ثروت خانواده کاتارینا و البته اخلاق سرکش اون می شنوه، با اعتماد به نفس کامل تصمیم می گیره که با اون ازدواج کنه و رامش کنه. پتروکیو روش های عجیب و غریب و گاهاً ظالمانه ای رو برای این کار در پیش می گیره، اما در عین حال، زیر ظاهر خشنش، رگه هایی از هوش و حتی شاید عشقی خاص به کاتارینا هم دیده می شه.

بیانکا – خواهر آرام و مطیع

بیانکا، خواهر کوچک تر کاتارینا و نقطه مقابل اونه. آروم، مهربون، مودب و زیبا. همین خصوصیاتش باعث شده که کلی خواستگار داشته باشه. پدرش، باپ تیستا، شرط کرده که بیانکا تا وقتی کاتارینا ازدواج نکرده، نمی تونه ازدواج کنه. این شرط، موتور محرکه داستان می شه و کلی ماجرا رو به وجود میاره.

باپ تیستا مینولا – پدر خانواده

باپ تیستا، پدر ثروتمند کاتارینا و بیانکا. مردی اصیل زاده از پادوا که از دست اخلاق بد کاتارینا عاجز شده و آرزو داره هر چه زودتر اونو شوهر بده تا بتونه برای بیانکا هم فکری کنه. شرط اون برای ازدواج بیانکا، شروع کننده اصلی درام کمدی داستانه.

لوسانتیو – دانش آموز عاشق پیشه

لوسانتیو، یک دانشجوی ثروتمند و نجیب زاده که به پادوا می آید تا درس بخواند، اما با دیدن بیانکا، یک دل نه صد دل عاشقش می شه. اون برای نزدیک شدن به بیانکا، خودش رو به شکل یک معلم زبان در میاره و وارد خونه باپ تیستا می شه.

هورتانسیو و گِرِمیو – خواستگاران بیانکا

هورتانسیو و گِرِمیو، دو خواستگار دیگه بیانکا هستن که از رقابت با هم خسته شدن. هورتانسیو هم مثل لوسانتیو، خودش رو به جای معلم موسیقی جا می زنه تا به بیانکا نزدیک بشه. گرِمیو هم یک مرد مسن تر و ثروتمندتره که با سخاوتش سعی در جلب رضایت باپ تیستا داره.

ترانیو و بیوندلو – خدمتکاران لوسانتیو

ترانیو و بیوندلو، دو خدمتکار وفادار لوسانتیو هستن که نقش مهمی در نقشه های استادشون برای رسیدن به بیانکا بازی می کنن. ترانیو حتی به جای لوسانتیو جا می زنه و نقش یک نجیب زاده رو بازی می کنه تا کارهای استادش رو پیش ببره.

گروئیو، کرتیس و سایر خدمتکاران پتروکیو

گروئیو و کرتیس، از خدمتکاران پتروکیو هستن که شاهد روش های عجیب و غریب اون برای رام کردن کاتارینا هستن و نقش های کمدی رو ایفا می کنن. حضور این شخصیت ها، جنبه های مختلفی از زندگی و تعاملات اجتماعی در اون دوران رو نشون می ده و به فضای کمدی نمایشنامه اضافه می کنه.

خلاصه کامل نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی

حالا که با شخصیت های اصلی آشنا شدیم، وقتشه که داستان به تربیت درآوردن دختر تندخوی رو پرده به پرده مرور کنیم. این خلاصه کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی شما رو گام به گام در جریان اتفاقات قرار می ده.

پیش پرده (Induction): آغاز سرگرمی

داستان اصلی نمایشنامه با یک پیش پرده یا مقدمه جذاب شروع می شه. ماجرای کریستوفر اسلای (Christopher Sly)، یک آهنگر مست و فقیر که از میخانه ای بیرون انداخته می شه. یک لرد اشرافی که در حال شکار بوده، او را پیدا می کنه و تصمیم می گیره که سرگرمی ای برای خودش ترتیب بده. او اسلای رو در حالی که بیهوشه به عمارتش می بره، لباس های فاخر بر تنش می کنه و به خدمتکارانش دستور می ده که وقتی بیدار شد، بهش بگن یک نجیب زاده ثروتمنده که مدت هاست دیوانه شده و حالا به هوش آمده.

اسلای گیج و مبهوت از خواب بیدار می شه و باور نمی کنه که یک نجیب زاده ست. خدمتکاران نقش همسر و ندیمانش رو بازی می کنن و او رو قانع می کنن. لرد هم برای سرگرم کردن اسلای، دستور می ده که یک گروه بازیگر برای او نمایشنامه ای رو اجرا کنن. و این طوریه که نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی در دل این فریب، برای اسلای و ما آغاز می شه. اهمیت این پیش پرده در چارچوب کمدی، از همین جا مشخص می شه. آیا کل نمایشنامه یک بازیه؟ آیا واقعیت و ظاهر، اینجا با هم قاطی می شن؟ این مقدمه به ما یادآوری می کنه که کمدی همیشه لایه های عمیق تری هم داره.

پرده اول (Act I): آغاز ماجرا در پادوا

صحنه به شهر پادوا در ایتالیا منتقل می شه. لوسانتیو، یک دانش آموز جوان و ثروتمند از پیزا، با خدمتکارانش، ترانیو و بیوندلو، وارد پادوا می شه تا درس بخونه. اما به محض ورود، چشمش به بیانکا، دختر زیبای بازرگان ثروتمند، باپ تیستا مینولا، می افته و یک دفعه عاشقش می شه.

اما یک مشکل بزرگ وجود داره: باپ تیستا دو دختر داره، کاتارینا (کیت) و بیانکا. کاتارینا دختر بزرگ تر و بسیار تندخو و سرکشه ، طوری که هیچ خواستگاری سراغش نمی آد. باپ تیستا شرط گذاشته که بیانکا فقط زمانی می تونه ازدواج کنه که کاتارینا ازدواج کرده باشه. این شرط، خواستگاران بیانکا رو کلافه کرده. لوسانتیو و دو خواستگار قدیمی بیانکا، یعنی هورتانسیو و گِرِمیو، همه به دنبال راهی برای ازدواج کاتارینا هستن. در همین حین، پتروکیو، مردی پرشور و شجاع از ورونا، به همراه خدمتکارش گروئیو، وارد پادوا می شه. او قصد داره با زنی ثروتمند ازدواج کنه و وقتی از ثروت باپ تیستا و وضعیت کاتارینا باخبر می شه، با اعتماد به نفس کامل تصمیم می گیره که با کاتارینا ازدواج کنه و او را رام کنه. لوسانتیو و هورتانسیو برای نفوذ به خانه باپ تیستا و نزدیک شدن به بیانکا، نقشه هایی می کشند. لوسانتیو به جای معلم زبان و هورتانسیو به جای معلم موسیقی وارد خانه می شوند.

پرده دوم (Act II): دیدار و توافق ازدواج

این پرده صحنه یکی از به یادماندنی ترین رویارویی ها در ادبیاته: اولین ملاقات پتروکیو و کاتارینا. پتروکیو که از قبل درباره تندخویی کاتارینا شنیده، با اعتماد به نفس و شوخ طبعی وارد می شه. مکالمه اون ها پر از جدل های لفظی هوشمندانه، تند و کمدیه. کاتارینا با همه وجودش مقاومت می کنه و سعی می کنه با خشونت پتروکیو رو از خودش دور کنه، اما پتروکیو با هر حمله ای، پاسخ محکم تری می ده و در مقابل خشم اون، خونسردی و شوخی از خودش نشون می ده.

او حتی ادعا می کنه که کاتارینا در خلوت چقدر دوست داشتنیه و قول ازدواج به باپ تیستا می ده، در حالی که کاتارینا او را رد می کند. اما پتروکیو به باپ تیستا می گه که کاتارینا در خلوت کاملاً موافق بوده و فقط در جمع نقش بازی می کنه. باپ تیستا که از این پیشنهاد استقبال می کنه، با جهیزیه سنگینی موافقت می کنه و تاریخ ازدواج برای یکشنبه آینده تعیین می شه.

پرده سوم (Act III): روز عروسی پرماجرا

روز عروسی فرا می رسه، اما پتروکیو دیر می کنه. کاتارینا که در ابتدا بی تفاوت به نظر می رسید، حالا نگران و عصبی می شه و احساس حقارت می کنه. در همین حین، لوسانتیو و هورتانسیو در قالب معلم های جدید به بیانکا نزدیک می شن و سعی می کنن دلش رو به دست بیارن.

بالاخره پتروکیو با لباسی عجیب و غریب و نامناسب، و سوار بر اسبی پیر و علیل، همراه با خدمتکارش گروئیو که او هم وضعیتی نامناسب داره، سر می رسه. در مراسم عروسی در کلیسا، پتروکیو رفتار بسیار گستاخانه و مضحکی از خودش نشون می ده: به کشیش توهین می کنه، شراب رو به صورت خودش می پاشه و در نهایت کاترینا رو به زور می بوسه و فرار می کنه!

بعد از مراسم، پتروکیو بدون توجه به مهمانان و حتی خود باپ تیستا، تصمیم می گیره که فوراً کاتارینا رو با خودش به خانه اش ببره. با وجود مخالفت ها و خواهش های کاتارینا و مهمانان، پتروکیو اصرار می کنه که کاتارینا حالا همسر اونه و باید ازش اطاعت کنه و اونو با خودش می بره.

پرده چهارم (Act IV): آغاز رام کردن و تله های پتروکیو

سفر کاتارینا و پتروکیو به خانه اش در ورونا، پر از سختی و بدبختیه. پتروکیو با بهانه های مختلف، کاتارینا رو از غذا، آب و خواب محروم می کنه. او به بهانه اینکه غذا خوب پخته نشده، غذاها رو دور می ریزه. به بهانه اینکه لباس ها مناسب نیستن، لباس های جدیدی که برای کاتارینا آماده شده بود رو پاره می کنه. او حتی از آفتاب و ماه ایراد می گیره و کاتارینا رو مجبور می کنه که با اون همراهی کنه و حرف های او رو تأیید کنه. این روش ها، هم جنبه کمدی دارن و هم ظالمانه به نظر می رسن، اما پتروکیو معتقده که داره با همین روش ها، کاتارینا رو رام می کنه و عادت های بدش رو از سرش خارج می کنه.

در همین حال، داستان خواستگاران بیانکا در پادوا ادامه پیدا می کنه. لوسانتیو و ترانیو با فریب دادن یک معلم پیر، او را به جای پدر لوسانتیو جا می زنند تا باپ تیستا را قانع کنند که لوسانتیو به اندازه کافی ثروتمند است و می تواند با بیانکا ازدواج کند. این صحنه ها از نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی نشان دهنده لایه های مختلف کمدی در این اثر است.

در اواخر این پرده، پتروکیو و کاتارینا برای عروسی بیانکا و لوسانتیو به پادوا باز می گردند. در طول مسیر، پتروکیو باز هم کاتارینا رو امتحان می کنه. او از کاتارینا می خواد که بگه خورشید ماهه و کاتارینا هم بعد از کمی مقاومت، تسلیم می شه و حرف پتروکیو رو تأیید می کنه. این اولین نشانه های اطاعت ظاهری کاتاریناست که مخاطب رو به فکر فرو می بره: آیا کاتارینا واقعاً رام شده یا داره بازی می کنه؟

پرده پنجم (Act V): پایان بازی و سخنرانی معروف کاتارینا

در پرده آخر، پتروکیو و کاتارینا به پادوا می رسند و هویت های جعلی لوسانتیو و پدرش برملا می شه. در نهایت، بیانکا و لوسانتیو ازدواج می کنند و سه زوج – کاتارینا و پتروکیو، بیانکا و لوسانتیو، و هورتانسیو و همسر جدیدش – در یک ضیافت شام دور هم جمع می شن.

در این ضیافت، مردها روی مطیع ترین همسر شرط بندی می کنند. هر سه مرد همسرشون رو صدا می زنن، اما فقط کاتارینا فوراً می آد. پتروکیو از کاتارینا می خواد که دو زن دیگه رو برگردونه و سخنرانی معروفی درباره وظایف همسران و اطاعت از مردان انجام بده.

سخنرانی کاتارینا در پایان نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی یکی از بحث برانگیزترین بخش های این اثر است. او با تمام وجود از وظایف زن در قبال شوهرش دفاع می کند و زنان را به اطاعت و تسلیم فرا می خواند. این سخنرانی هم نقطه اوج رام شدن کاتاریناست و هم مایه هایی از کنایه و طنز را در خود دارد.

این سخنرانی طولانی و بحث برانگیز کاتارینا، هم حاضرین در نمایشنامه و هم مخاطبان رو شگفت زده می کنه. آیا کاتارینا واقعاً تغییر کرده؟ آیا این یک پیروزی کامل برای پتروکیو است؟ یا کاتارینا به نوعی داره بازی می کنه و به شکل طعنه آمیزی، با اطاعت افراطی، موقعیت پتروکیو رو هم به چالش می کشه؟ تحلیل نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی، به خصوص این بخش، تا به امروز هم مورد بحث و نظر منتقدان قرار دارد. نمایشنامه با تعجب و سردرگمی دیگران از این تغییر کاتارینا به پایان می رسه و هر کس برداشت خودش رو از این رام شدن پیدا می کنه.

تم های اصلی نمایشنامه

رام کردن زن سرکش یا به تربیت درآوردن دختر تندخوی فقط یک کمدی ساده نیست؛ پر از تم ها و مفاهیم عمیقیه که شکسپیر اونا رو با زیرکی خاصی تو دل داستانش جا داده. بیایید با هم نگاهی به موضوع اصلی رام کردن زن سرکش و سایر تم هایش بیندازیم:

رام کردن (Taming) و مطیع سازی

این تم، آشکارترین و شاید بحث برانگیزترین تم نمایشنامه باشه. آیا رام کردن به معنای تحقیر و سرکوب شخصیت کاتاریناست، یا به نوعی به اون کمک می کنه تا جایگاه خودش رو تو جامعه پیدا کنه؟ پتروکیو سعی می کنه با روش های عجیب و غریبش، کاتارینا رو به تربیت درآوردن، اما سوال اینجاست که آیا این تغییر مثبته یا فقط یک ظاهرسازیه؟ این تم ما رو به این فکر می اندازه که آیا تغییر واقعی از درون میاد یا می تونه با اجبار بیرونی هم حاصل بشه.

نقش های جنسیتی و انتظارات اجتماعی

نمایشنامه به شدت انتظارات اجتماعی از زنان و مردان رو در دوران شکسپیر به چالش می کشه. زنان ایده آل باید مطیع، آرام و خانه دار باشن، در حالی که مردان باید قاطع و کنترل کننده باشن. کاتارینا با سرکشی اش از این قواعد پیروی نمی کنه، و پتروکیو سعی می کنه اون رو به این نقش های سنتی برگردونه. این تم هنوز هم در جوامع مدرن قابل بحثه و باعث شده که نقد و بررسی رام کردن زن سرکش از جنبه های فمینیستی همیشه داغ باشه.

ظاهر و واقعیت (Reality vs. Appearance)

در این نمایشنامه، کلی هویت جعلی، لباس مبدل و نقش بازی کردن داریم. لوسانتیو و هورتانسیو خودشون رو جای معلم جا می زنن، ترانیو نقش استادش رو بازی می کنه و حتی کریستوفر اسلای هم فریب می خوره که یک نجیب زاده ست. مهم تر از همه، سوال اینه که آیا رام شدن کاتارینا واقعی بود یا اون هم داشت نقش یک زن مطیع رو بازی می کرد؟ این تم نشون می ده که چقدر ظاهر می تونه با واقعیت فرق داشته باشه و آدم ها چطور می تونن خودشون رو پشت نقاب ها پنهان کنن.

عشق و ازدواج (Love and Marriage)

نمایشنامه انواع مختلف ازدواج رو نشون می ده: ازدواج بر پایه عشق (مثل لوسانتیو و بیانکا)، ازدواج بر پایه ثروت (هدف اصلی پتروکیو در ابتدا)، و ازدواج بر پایه اجبار و سازش. این اثر به ما نشون می ده که ازدواج می تونه هم یک قرارداد اجتماعی باشه و هم محلی برای رشد و تحول شخصیت ها. آیا در نهایت عشق بین کاتارینا و پتروکیو شکل می گیره؟ یا همه چیز فقط یک معامله ست؟ این ها سوالاتیه که بعد از خواندن این خلاصه کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی باید بهش فکر کنید.

قدرت و کنترل (Power and Control)

نمایشنامه پر از پویایی قدرت بین شخصیت هاست، به خصوص بین کاتارینا و پتروکیو. پتروکیو سعی می کنه کنترل کامل رو به دست بگیره و کاتارینا رو مجبور به اطاعت کنه. اما در طول این فرآیند، آیا کاتارینا هم به نوعی کنترل رو به دست می گیره؟ آیا قدرت واقعی در انعطاف پذیری و هوش نهفته ست؟ این تم به ما نشون می ده که قدرت همیشه به معنای زورگویی نیست و می تونه اشکال مختلفی داشته باشه.

کمدی و هجو

با وجود تم های عمیق، این نمایشنامه یک کمدیه و پر از لحظات خنده داره. از شوخی های کلامی تند و تیز گرفته تا موقعیت های مضحک. شکسپیر از هجو (Satire) برای نقد مسائل اجتماعی استفاده می کنه. او با اغراق در رفتار شخصیت ها، پوچی برخی از قواعد اجتماعی رو نشون می ده و مخاطب رو به فکر فرو می بره، در حالی که او رو سرگرم می کنه.

نقد و تحلیل: بحث برانگیزی نمایشنامه

همونطور که تا اینجا هم گفتیم، نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی همیشه یکی از بحث برانگیزترین آثار ویلیام شکسپیر بوده و هست. دلیل اصلی این جنجال ها، نگاهی است که نمایشنامه به زنان و نقش آن ها در ازدواج و جامعه داره.

جنبه های زن ستیزانه (Misogynistic Aspects)

خیلی ها معتقدند که این نمایشنامه، به خصوص در نگاه اول، زن ستیزانه است. پتروکیو با روش های خشن و حتی ظالمانه (محروم کردن از غذا و خواب، تحقیر عمومی) سعی می کنه کاتارینا رو رام کنه. سخنرانی پایانی کاتارینا هم که زنان رو به اطاعت کامل از شوهرانشون دعوت می کنه، از دید بسیاری از فمینیست ها و منتقدان مدرن، نماد سرکوب زنان و تشویق به نابرابری جنسیتیه. این دیدگاه می گه که نمایشنامه، پیام خطرناکی رو درباره جایگاه زن در جامعه منتقل می کنه.

تفسیرهای مدرن (Modern Interpretations)

اما در مقابل، تفسیرهای مدرن تری هم وجود داره که سعی می کنن جنبه های عمیق تر و متفاوت تری از این نمایشنامه رو نشون بدن. برخی منتقدان می گن که کاتارینا در پایان نمایشنامه واقعاً رام نمی شه، بلکه داره بازی می کنه. اون این اطاعت رو به عنوان یک استراتژی برای کنترل موقعیت خودش در رابطه با پتروکیو به کار می بره. اون با هوشش، به نوعی پتروکیو رو هم رام می کنه، یا حداقل نشون می ده که می تونه بازی اون رو بهتر از خودش بازی کنه.

برخی دیگه هم می گن که این نمایشنامه یک طنز هوشمندانه و کنایه آمیزه. شکسپیر شاید با اغراق در رفتار پتروکیو و سخنرانی کاتارینا، در واقع داره قواعد زن ستیزانه جامعه خودش رو مسخره می کنه، نه اینکه اون ها رو تأیید کنه. این نمایشنامه می تونه یک نمایش کمدی درباره پوچی روابط قدرت باشه که در نهایت، عشق و تفاهم از راهی غیرمنتظره حاصل می شه، نه از طریق زور.

اهمیت تاریخی و کمدی

با تمام این بحث ها، نمی شه از اهمیت تاریخی و ادبی به تربیت درآوردن دختر تندخوی چشم پوشی کرد. این نمایشنامه به عنوان یک کمدی شکسپیری، هنوز هم پر از شوخی های کلامی، شخصیت پردازی های قوی و لحظات خنده داره. علاوه بر این، این اثر یک پنجره ای رو به تفکرات و روابط اجتماعی دوران رنسانس باز می کنه و به ما نشون می ده که چه مسائلی در اون زمان در مورد ازدواج، زنان و مردان مطرح بوده. تحلیل نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی از همین جهت برای شناخت تاریخ ادبیات و جامعه شناسی بسیار ارزشمنده.

اقتباس های سینمایی و تئاتری برجسته

نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی به خاطر تم های جذاب و البته بحث برانگیزش، بارها و بارها مورد اقتباس های سینمایی، تئاتری و تلویزیونی قرار گرفته. هر کدوم از این اقتباس های سینمایی به تربیت درآوردن دختر تندخوی، سعی کردن نگاه تازه ای به داستان اصلی شکسپیر داشته باشن و اون رو برای مخاطب مدرن قابل هضم تر و گاهی اوقات متفاوت تر ارائه بدن.

«مرا ببوس کیت» (Kiss Me Kate – 1953)

یکی از معروف ترین اقتباس ها، موزیکال مرا ببوس کیت هست که ابتدا به صورت تئاتر موزیکال در برادوی روی صحنه رفت و بعد در سال 1953 به فیلم تبدیل شد. این فیلم داستان یک گروه تئاتر رو روایت می کنه که در حال تمرین همین نمایشنامه شکسپیر هستن و ماجراهای شخصی بازیگران که با نقش هاشون در نمایشنامه در هم تنیده می شه. این اقتباس، با موسیقی و رقص، جنبه های کمدی رو برجسته کرده و تلاش کرده تا پیام های بحث برانگیز رو نرم تر کنه.

«رام کردن زن سرکش» (The Taming of the Shrew – 1967)

این فیلم با بازی درخشان الیزابت تیلور در نقش کاتارینا و ریچارد برتون در نقش پتروکیو، به کارگردانی فرانکو زفیرلی ساخته شد. این نسخه به متن اصلی شکسپیر بسیار وفاداره، اما با بازی های قدرتمند، جنبه های رومانتیک و همزمان خشونت آمیز رابطه کاتارینا و پتروکیو رو به خوبی به تصویر می کشه. این یکی از معروف ترین و موفق ترین اقتباس های سینمایی از این نمایشنامه ست.

«۱۰ چیز که ازشان متنفرم» (10 Things I Hate About You – 1999)

این فیلم کمدی رمانتیک نوجوانانه، یک اقتباس مدرن و آزاد از نمایشنامه شکسپیر به حساب میاد. داستان در یک دبیرستان امروزی اتفاق می افته و کاتارینا (با بازی جولیا استایلز) دختریه که از نظر اجتماعی سرکش و نامتعارفه و خواهر کوچک ترش بیانکا (با بازی لاریسا اولینیک) اجازه نداره قرار بذاره مگر اینکه خواهر بزرگترش قرار بذاره. پتروکیو (با بازی هیث لجر) پسری مرموز و سرکش هست که برای پول به کاتارینا نزدیک می شه. این فیلم تونسته پیام های اصلی شکسپیر رو در قالب داستانی امروزی و برای نسل جوان تر بازخوانی کنه و با حفظ جوهر کمدی، به چالش های روابط انسانی در دوران معاصر بپردازه.

این اقتباس ها نشون می دن که نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی چقدر قابلیت تفسیر و بازخوانی داره و چطور می تونه در زمان ها و فرهنگ های مختلف، حرف های جدیدی برای گفتن داشته باشه.

چرا باید این نمایشنامه را خواند/در مورد آن دانست؟

ممکنه بپرسید با وجود همه بحث ها و نقدهایی که به نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی وارده، اصلا چرا باید سراغش بریم یا حداقل در موردش بدونیم؟ حقیقت اینه که این اثر شکسپیر، با تمام پیچیدگی هاش، دلایل زیادی برای مطالعه و آشنایی داره:

ارزش ادبی و هنری

اول از همه، این یه اثره از ویلیام شکسپیره! همین کافیه که بدونید با یک شاهکار ادبی طرفید. زبان شکسپیر، حتی در ترجمه، پر از زیبایی، خلاقیت و عمقه. بازی های کلامی، کنایه ها و دیالوگ های تند و تیز این نمایشنامه، اون رو از نظر ادبی بسیار غنی می کنه. آشنایی با این اثر، به شما کمک می کنه تا با یکی از پایه های ادبیات غرب و یکی از معروف ترین کمدی های تاریخ آشنا بشید.

اهمیت تاریخی و اجتماعی

این نمایشنامه یک پنجره رو به جامعه دوران رنسانس و انگلستان قرن شانزدهم باز می کنه. با خوندن این اثر می فهمیم که انتظارات اجتماعی از زنان و مردان چطور بوده، ازدواج چه جایگاهی داشته و اصلا روابط قدرت در خانواده و جامعه چطور شکل می گرفته. حتی اگر با پیام های اون مخالف باشید، شناخت این اثر به شما کمک می کنه تا درک بهتری از تاریخ و تحولات اجتماعی و نقش های جنسیتی داشته باشید.

چالش برانگیز بودن و دعوت به تفکر

به تربیت درآوردن دختر تندخوی از اون دسته آثاری نیست که بی تفاوت از کنارش رد بشید. این نمایشنامه شما رو به چالش می کشه. آیا کاتارینا واقعاً رام شد؟ آیا پتروکیو یک قهرمان بود یا یک ظالم؟ این سوالات باعث می شن که شما فکر کنید، نقد کنید و دیدگاه خودتون رو شکل بدید. این چالش برانگیزی، خودش یکی از بزرگترین ارزش های هنری این اثره.

کمدی و سرگرمی

با تمام جنبه های جدی، این اثر در هسته خودش یک کمدیه. لحظات خنده دار زیادی داره، از ظاهر شدن پتروکیو در لباس عروسی گرفته تا مکالمات شوخ طبعانه بین کاتارینا و پتروکیو. این نمایشنامه می تونه به سادگی شما رو سرگرم کنه و برای چند ساعت از دنیای واقعی جدا کنه. پس حتی اگر به دنبال یک سرگرمی جذاب با چاشنی ادبیات کلاسیک هستید، خلاصه کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی و در نهایت خود نمایشنامه، انتخاب خوبی می تونه باشه.

نتیجه گیری

خلاصه کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی یا همان رام کردن زن سرکش اثر جاویدان ویلیام شکسپیر، یک نمایشنامه کمدی است که در عین حال مفاهیم عمیق و چالش برانگیزی درباره روابط انسانی، قدرت و انتظارات اجتماعی از زنان و مردان را مطرح می کند. با ماجرای پر فراز و نشیب کاتارینا و پتروکیو، این اثر از همان پیش پرده جالب کریس اسلای تا سخنرانی پایانی کاتارینا، ذهن مخاطب را درگیر می کند.

شکسپیر با این اثر، نه تنها یک داستان سرگرم کننده و پر از کمدی خلق کرده، بلکه توانسته بحث های مهمی را درباره ماهیت رام شدن، نقش های جنسیتی و تفاوت میان ظاهر و واقعیت به راه اندازد. این نمایشنامه در طول قرون متمادی، الهام بخش اقتباس های بی شماری بوده و همچنان یکی از منابع مهم برای تحلیل نمایشنامه به تربیت درآوردن دختر تندخوی و مطالعات ادبی و جامعه شناسی به شمار می رود.

مطالعه خلاصه کتاب به تربیت درآوردن دختر تندخوی یا تماشای اقتباس های آن، به شما کمک می کند تا با یکی از آثار برجسته ادبیات جهان آشنا شوید، دیدگاه های مختلف را بسنجید و درباره نقش های جنسیتی و روابط انسانی عمیق تر فکر کنید. اگر کنجکاو شده اید، پیشنهاد می کنیم خود اثر را بخوانید یا به تماشای یکی از اقتباس های سینمایی آن بنشینید. به نظر شما، کاتارینا واقعاً رام شد یا بازی می کرد؟ دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.