حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»

در نشست بررسی تصویر زنان در سریال های «آبان» و «تاسیان» تاکید شد: تلاش هایی برای نمایش زنِ متفاوت صورت گرفته ولی هنوز کارگردان ما آن زن تغییر یافته را با همه ی پیچیدگی ها و عمق وجودی اش درک نکرده است. هنوز هم در بیشتر موارد زندگی زن توسط کاراکترهای بیرونی هدایت می شود؛ در حالی که در زندگی واقعی ما با زنانی مواجهیم که زندگی خود را پیش می برند.

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال‌های «آبان» و «تاسیان»

به گزارش اکسکو سلسله نشست های نقد و شبکه نمایش خانگی در اولین پنل در دانشکده علوم اجتماعی تهران به نقد و بررسی تطبیقی تصویر زنان در سریال های «آبان» و «تاسیان» پرداخت.

زهرا اردکانی تحلیلگر سینما و زنان در این نشستی دانشگاهی درباره سریال تاسیان اظهار کرد: بعد از مصاحبه ای که از خانم کارگردان دیدم تصویری ذهنی از ایشان در ذهنم شکل گرفت؛ زنی عمیق که با حساسیت ویژه ای در حال انجام کار خودش است. در نگاه من سریال «تاسیان» به خوبی این ویژگی را منعکس می کند. تحلیلی که از این مجموعه دارم این است که ظرافت جالبی در آن وجود دارد.

وی در ادامه گفت: در وهله اول وقتی سریال «تاسیان» را می بینید فکر می کنم واقعاً با من موافق خواهید بود که با سریالی با رنگ و لعاب زنانه روبه رو هستید. قصه ای که وجه زنانه پررنگی دارد. برای نمونه رنگ هایی که در دکوپاژ استفاده شده اند بسیار لطیف و زنانه اند. همچنین میزان زمانی که به کاراکترهای زن اختصاص داده شده قابل توجه است. سریال زمان زیادی را صرف می کند تا وارد گفتگوها و تجربه های زنانه شود. من زمان سنجی نکردم ولی به صورت ذهنی فکر می کنم حدود ۴۰ درصد یا حتی بیشتر از زمان سریال به حضور زنان روی صحنه اختصاص دارد. یکی از نکاتی که شخصاً خیلی دوست داشتم این بود که روح زنانه کارگردان به وضوح در تمام مجموعه جاری است.

تاسیان تصویری «عافیت طلبانه» از زنان آن دوران ارائه می دهد

این پژوهشگر حوزه زنان درباره سریال «تاسیان» افزود: محبت بسیار زیادی که بین اعضای خانواده وجود دارد به نوعی مضاعف به نظر می رسد؛ یعنی شما در فیلم و سریال های دیگر شاید با این شدت شاهد این قربان صدقه های فراوان نباشید. این حجم از محبت برای من تداعی کننده این بود که کارگردانی زن پشت دوربین نشسته و این تمِ محبت را عمداً به اثر اضافه کرده است.

او در ادامه تصریح کرد: در نگاه اول به نظرم می رسد که ما با یک فیلم زنانه کاملاً مشخص روبه رو هستیم. وقتی فیلم را دیدم و سعی کردم وارد لایه های درونی تر آن بشوم به نکته ای برخوردم: علیرغم آن که ظاهر فیلم بسیار زنانه به نظر می رسد و شخصیت های زن پررنگی در آن حضور دارند فیلم در اصل «صدای زنانه» ندارد.

اردکانی افزود: این را به دو دلیل می گویم: اول اینکه پیرنگ اصلی داستان در واقع با شخصیت مردِ داستان با بازی هوتن شکیبا پیش می رود. او همان مرد عاشق است که با کنش هایش گره های داستانی را ایجاد می کند. اوست که دسته گل می فرستد مراسم خواستگاری را به هم می زند در جلسه بازجویی ظاهر می شود پدر را به زندان می اندازد و عملاً مسیر داستان را شکل می دهد. و نکته دوم اینکه اگرچه زنان در ظاهر شخصیت هایی تحصیل کرده مستقل و حتی فعال سیاسی هستند (مانند مریم) اما در لایه زیرین داستان همه این ها در واکنش به کنش های خسرو است. یعنی شخصیت های زن حتی اگر انتخابگر هم باشند انتخاب هایشان در واکنش به یک نیروی بیرونی و مذکر شکل می گیرد. هیچ کدام از زنان به طور مستقل و مؤثر داستان را جلو نمی برند. به همین دلیل است که می گویم سریال تاسیان صدای زنانه ندارد؛ صرفاً حضور زنانه دارد اما صدای زنانه ای که بتواند روایتی مستقل و کنش گر از سوی زنان ارائه دهد در آن دیده نمی شود.

اردکانی گفت: به نظر من یکی از نکات مهم درباره سریال «تاسیان» این است که داستان آن در یک مقطع تاریخی بسیار مهم از کشور ما رخ می دهد؛ یعنی دهه ای پیش از انقلاب اسلامی ایران. از نظر مسئله زنان این دوره دوره ای بسیار حساس و تعیین کننده است. چرا؟ چون در این برهه حکومت وقت (از دوره پهلوی اول گرفته تا پهلوی دوم) در تلاش است تا زنان را به سوی «مدرن شدن» سوق دهد؛ تغییری که از بالا در حال اعمال است و قصد دارد ساختارهای اجتماعی مربوط به زنان را دگرگون کند. وقتی چنین تغییری در حال وقوع است یعنی جامعه در حال گذار است به ویژه در مورد زنان. زنانی که می خواهند (یا به اجبار سیاست های کلان باید) از فضای سنتی فاصله بگیرند و وارد مناسبات مدرن تر شوند. این وضعیت گذار همواره با چالش ها تنش ها و تعارضات زیادی (در گام نخست درونی و در سطح خانواده و سپس در سطح اجتماع) همراه است.

وی افزود: اما مسئله اینجاست: سریال «تاسیان» اگرچه در این مقطع زمانی روایت می شود اما هیچ نشانی از این چالش ها را به تصویر نمی کشد. سریال اساساً تصویری «عافیت طلبانه» از زنان آن دوران ارائه می دهد. ما با خانواده ای مواجه هستیم که به دربار و اندیشه های رسمی آن دوران نزدیک اند و بسیاری از مسائلی که زنان آن دوره با آن درگیر بودند در بستر زندگی آن ها اصلاً مطرح نمی شود. در حالی که اگر به همان مقطع تاریخی در میان طبقه متوسط یا طبقات پایین تر جامعه نگاهی بیندازیم چالش های بسیار جدی تری را برای زنان می بینیم. مثلاً در سریال خانواده امیر که جزو طبقه متوسط محسوب می شوند بسیار کمرنگ هستند. تنها دخترخاله ای که می توان او را نماینده ای از طبقه متوسط دانست به گونه ای روایت می شود که زنان طبقه او نیز به شکلی سطحی و کم رنگ در داستان حضور دارند.

او اظهار کرد: در واقع بخش مهم و جذاب کار می توانست این باشد که کارگردان ـ تینا پاکروان ـ چالش های واقعی زنان آن زمان را برای ما روایت می کرد؛ زنانی که در دل جامعه ای سنتی در حال تجربه یک گذار اجتماعی فرهنگی و سیاسی بزرگ بودند. اما چنین چیزی در سریال دیده نمی شود. بیشترین چالشی که در زندگی شخصیت دختر اصلی دیده می شود این است که پدرش اجازه دانشگاه رفتن را به او نمی دهد. اما واقعیت این است که بخش بزرگی از جامعه ایران آن زمان با این چالش ها تعریف نمی شد.

سریال های زنانه تحت تاثیر نگاه مردسالارانه

در ادامه نشست اعظم راودراد ـ استاد دانشگاه ـ در رابطه با این موضوع که آیا لازم است در یک سریال تمام طبقات اجتماعی روایت شوند یا خیر اظهار کرد: این بستگی به فیلم یا سریال دارد؛ یعنی اینکه هدف فیلم چیست و شخصیت پردازی چگونه انجام شده است. اگر اقتضای فیلم چنین باشد که طبقات اجتماعی مختلف نمایان باشند و فضای کلی جامعه در فیلم ترسیم شده باشد در آن صورت بستر داستان بهتر روایت خواهد شد.

وی افزود: من درباره این دو سریال (آبان و تاسیان) نمی توانم داوری قاطعی داشته باشم چون از هرکدام فقط پنج یا شش قسمت دیده ام. به نظرم تا پایان سریال را نبینیم نمی توانیم داوری کنیم آن هم داوری جامعه شناختی؛ چرا که داوری زیبایی شناختی را می توان زودتر انجام داد. الآن پر از تحلیل های زیبایی شناختی است؛ خودم هم برای آمادگی بیشتر کمی جست وجو کردم و نقدهای مختلف را خواندم. همه تحلیل ها حول محور زیبایی شناختی اند. اما هیچ نقدی از منظر جامعه شناسی ندیدم که بخواهد رابطه این سریال ها را با بستر اجتماعی شان بررسی کند.

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»
«نیمه شب اتفاق افتاد»

وی افزود: دو نکته مهم وجود دارد. فکر می کنم بهتر است ابتدا یک چهارچوب نظری کوچک برای خودمان طراحی کنیم و در دل آن چهارچوب نظری صحبت کنیم. ولی پیش از آن می خواهم به یک نکته شخصی اشاره کنم. من اولین بار خانم پاکروان را با فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد» شناختم؛فیلمی که برای جشنواره و مسابقه ساخته شده بود. آن فیلم را واقعاً خیلی دوست داشتم؛ به طرز عجیبی شیفته اش شدم. همه جا هم می گفتم اگر من داور جشنواره بودم حتماً از منظر موضوع زنانه به آن جایزه می دادم. چون هم تابوشکنی هایی در آن فیلم دیده می شد هم نگاهی متفاوت به روابط زن و مرد داشت. به ویژه آن جا که خانم رؤیا نونهالی که از نظر سنی می توانست جای مادر آن آقا باشد با او رابطه عاطفی پیدا کرده بود. فیلم به یک عاشقانه عجیب وغریب تبدیل شد که در سینمای ایران کم سابقه بود. ویژگی های آن عشق هم خاص و غافل گیرکننده بود و در نهایت عشق مادر به فرزند مانع از شکل گیری آن رابطه شد.

او در ادامه گفت: وقتی شنیدم خانم پاکروان سریال ساخته اند با همان خاطره خوش رفتم سراغش. اصولاً من نه از فیلمی بدم می آید نه خیلی زود خوشم می آید صرفاً نگاه می کنم ببینم چه هست. معمولاً بعد از ۱۰ دقیقه اگر جذب فیلم شوم با آن همراه می شوم. می توانم حداقل بگویم که این دو  سریال (تاسیان و آبان) هر دو در فضای ملودرام ساخته شده اند. اگر بخواهیم ویژگی های ملودرام را مرور کنیم شامل تأکید بر خانواده وجود قهرمان زن (که اغلب قربانی می شود) و پرداختن به موضوعات اخلاقی چالش برانگیز است؛ و اغلب با پایان خوش همراه است. از این جهت این دو سریال شبیه هم اند.

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»

وی افزود: چیزی که خانم دکتر اردکانی هم به آن اشاره کردند (اینکه مرد همواره در حال کنش است و زن فقط واکنش نشان می دهد و در عین حال جذابیت های ظاهری و زیبایی های صحنه را فراهم می کند) در واقع اگر دقت کنیم این نگاه ناخودآگاه تحت تأثیر نظریه لورا مالوی است. نظریه ای که نگاه مردانه (Male Gaze) را مطرح می کند؛ نگاهی پدرسالارانه که در آن همواره مرد در جایگاه فرادست و کنش گر قرار دارد و زن در جایگاه فرودست و نمایش گر. زن آماده ی تماشا شدن است و مرد آماده ی تماشا کردن و عمل کردن.

وی در ادامه گفت: این چهارچوب ما را به سوی یکی از مباحث کلیدی در نظریه های فمینیستی هدایت می کند: دیدگاه مردسالارانه یا بهتر بگوییم پدرسالارانه. چراکه این دیدگاه نوع خاصی از سلطه ی تاریخی را نمایش می دهد که نه تنها در روابط میان زن و مرد بلکه در ساختار خانواده و اجتماع نیز بازتاب دارد. در این نگاه مرد به عنوان «پدر» یا «رییس خانواده» شناخته می شود و این جایگاه موجب تثبیت جایگاه برتر او شده است. این نوع نگاه تاریخی و فرهنگی در بسیاری از جوامع به صورت ساختاریافته و مستمر وجود داشته است. مردان تصمیم گیرنده بوده اند کنش گر و نان آور؛ و زنان تابع تصمیمات مردان مصرف کننده یا قربانی آن تصمیمات. ویژگی «قربانی بودن زن» نیز از جمله شاخصه هایی است که در بسیاری از فیلم ها و سریال ها به وضوح قابل مشاهده است.

وی افزود: ما با قهرمان زنی مواجه ایم که توانمند و موفق است. حالا در هر عرصه ای؛ من نمی گویم حتماً باید زنان را در عرصه شغل و اجتماع توانمند نشان دهیم. اصلاً بحث من بر سر «باید» نیست. مسئله این است که بالاخره زنانی وجود دارند که توانمند هستند؛ مثلاً مادری که آگاه است تحصیل کرده مطالعه دارد یا مدیریت خانه همسر و فرزندان را به خوبی انجام می دهد. ما در فیلم هایمان چنین مادری را کمتر می بینیم. معمولاً این مادر همیشه نگران بچه هایش است مدام گریه و زاری می کند و یک روسری دارد که جای دستمال کاغذی عمل می کند. انگار هیچ چیز دیگری برای پاک کردن اشک و بینی اش ندارد.

تلویزیون از این طرف بوم افتاده و نمایش خانگی از آن طرف

راودراد گفت: مثلاً در فعالیت های اجتماعی الان یک سریالی در تلویزیون هست به نام «ناریا». در این سریال یک خانم رئیس کارخانه است. داستان طوری پیش می رود که قرار است این زن گول بخورد؛ مثلاً در قضیه سرمایه گذاری سرمایه اش را از دست بدهد یا چیزی از او دزدیده شود. کاملاً مشخص است که داستان به این سمت می رود.

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»
سریال ناریا

این استاد دانشگاه افزود: الان در همین دو سریال «تاسیان» و «آبان» تفاوتشان با تلویزیون چیست؟ فقط ظاهر. مثلاً حجاب راحت تر است. در تلویزیون هنوز هم باید سفت و سخت باشد. یعنی آن تنوع جمعیتی که در جامعه ما وجود دارد نه در تلویزیون هست چون تلویزیون از این طرف بوم افتاده نه در سریال های شبکه خانگی چون شبکه خانگی و سینما به خصوص این ها از آن طرف بوم افتاده اند. ما یک جمعیت متکثریم. یک جمعیت متکثر با انواع و اقسام سبک های زندگی شیوه های رفتاری پوشش و … .

اردکانی در این خصوص تصریح کرد: من وقتی یک فیلم یا سریال را نگاه می کنم به اینکه زن چقدر کنشگر و فعال تصویر می شود توجه می کنم. من فکر می کنم این موضوع ناشی از غلبه فرهنگ عمومی است که حالا نمی خواهم کلمه «فرهنگ مردسالار» را دقیق به کار ببرم ولی یک رگه هایی از آن فرهنگ مردسالار را همچنان دارد. تعدیل شده است ولی رگه هایش را کاملاً دارد. این مساله تا حد زیادی در ذهن فیلم ساز مرد ما جا افتاده است ولی در فیلمساز زن چرا؟! تعجب می کنم که چرا مثلاً تینا پاکروان که آدم عمیقی هم هست زمانی که سریال می سازد دقیقاً با همان رویکرد می سازد؟ چرا زن سریالش عملاً کنشگر نیست؟ زنش فقط واکنش نشان می دهد و فقط ظاهرش انگار مدرن شده است.

وی درباره سریال «آبان» هم اظهار کرد: شاید رویکرد من از حیث بازنمایی تصویر زن در مورد سریال «آبان» مثبت تر باشد. در این مجموعه بالاخره ما یک زن نخبه متفاوتی داریم؛ زنی که به جز زیبایی اش ویژگی های دیگری هم دارد. قبول دارم که یک جایی خط سیر داستان ممکن است تغییر کند ولی همچنان تا آخر که من دیدم نخبه بودن این دختر در داستان پیش برنده است. چون تمام اتفاقاتی که بعداً برایش می افتد به خاطر نخبه بودنش است؛ یعنی مدام نقش اصلی مرد داستان می گوید که چون آبان باهوش است می خواهم سیستمم و تجارتم را دستش بدهم.

وی افزود: من یک قدم رو به جلو می بینم که بالاخره ما یک سریالی ساختیم که زنِ داستان تنها ویژگی مثبتش زیبایی اش نیست و واقعاً ویژگی توانمندی اش هوشش آن مهارتی که دارد دانشی که دارد در روال داستان کار می کند. 

«آبان» یک قدم «شهرزاد» را جلوتر آورد

این استاد دانشگاه اظهار کرد: سریال «آبان» را بسیار شبیه به سریال «شهرزاد» می بینم؛ هم به لحاظ مدل داستانی که مثلاً کاراکتر ثابت با بازی شهاب حسینی را شبیه به بزرگ آقا (با بازی علی نصریان) می بینم و آن مدل را تکرار می کند. یا شخصیت زنش ـ آبان ـ که انگار می خواسته شخصیت به روز شده «شهرزاد» را دربیاورد. البته که «شهرزاد» با حضور حسن فتحی و نغمه ثمینی (در مقام نویسنده) و بازی بازیگری مثل ترانه علیدوستی خیلی متفاوت است. ولی من احساس می کنم تم داستان به لحاظ فرم شخصیتِ زن مشابه است؛ یعنی زنی است که هم یکسری ویژگی های مدیر و مدبر بودن را دارد استعدادهایی دارد فعالیت بیرونش را دارد و در عین حال نسبت به همسر و فرزندش زن مهربانی است. چون کاراکتر «شهرزاد» هم مقداری این حالت را داشت؛ ضمن اینکه من احساس می کنم «آبان» یک قدم «شهرزاد» را جلوتر هم آورده است.

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»

وی در ادامه گفت: مشکل من در سینما و فیلم و سریال هایی که داریم این است که زمانی که یک زن تحصیل کرده و توانمند دارای موقعیت اجتماعی بالا را در فیلم هایمان نشان می دهیم این موقعیت خیلی نمایشی است؛ مثلاً خانم در فیلم دکتر است ولی اَکتی که انجام می دهد نحوه تصمیم گیری اش کارهایی که می کند هیچ فرقی ندارد با اینکه مثلاً یک زن خانه دار یا بی سواد باشد؛ یعنی این پزشک و تحصیل کرده بودنش رشد یافته بودنش هیچ تأثیری در سریال ندارد. به نظرم آمد که «آبان» در این زمینه یک قدم جلوتر است. حتی «شهرزاد» هم این طوری نیست. «شهرزاد» هم مهارت و دکتر بودنش یک جاهایی قصه را درگیر می کند اما نمایشی است. ولی در سریال «آبان» داستان اصلاً سر این ویژگی این زن است؛ اینکه این زن نبوغی دارد و اصلاً کل داستان را این مسئله پیش می برد.

همان نقدی که به «تاسیان» وارد کردیم در مورد آبان هم صدق می کند

در ادامه این نشست اردکانی هم تصریح کرد: برای من خیلی جالب است که «آبان» این موضوعات را حتی در قالب دیالوگ به شوهرش می گوید؛ اینکه «من غیر از تو آلما و کارم هیچ چیزی توی این دنیا ندارم.» این که این ها را در کنار هم قرار می دهد خیلی اهمیت دارد. ما معمولاً وقتی در فیلم هایمان می خواهیم زن و زن بودن را نشان بدهیم در نهایت باید یکی از این ها غلبه پیدا کند: یا مادری مهربان و فداکار که ما بگوییم این زن استاندارد ماست یا اگر نه می رود سمت کار و می شود زن بد فیلم. فیلم ساز در سریال «آبان» توانسته زنی واقعی را به تصویر بکشد؛ زنی که همه این وجوه برایش در کنار هم مهم هستند. لااقل زن امروز دختری که ما امروز می بینیم اینطوری است؛ همه این وجوه را هم زمان و در موازات هم می خواهد. نه اینکه بگوید نمی خواهم بچه ام را رها کنم از آن طرف کارش را هم از دست بدهد. از نظر من آبان توانسته این نسبت با دختر امروز را تا حد زیادی دربیاورد.

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»

وی افزود: حتی اگر بخواهیم انتقادی تر نگاه کنیم همان نقدی که به «تاسیان» وارد کردیم در مورد آبان هم صدق می کند. با اینکه این دختر یک قدم جلوتر و نزدیک تر به دختر امروز است اما همچنان کنشگر اصلی داستان نیست؛ یعنی هر کنش و تصمیمی که می گیرد در نهایت در پازل شخصیتی مثل شهاب حسینی بازی می کند و شخصیت مرد است که داستان را پیش می برد.

داستان «آبان» غیرقابل باور است

اعظم راودراد درخصوص تطابق این دو سریال با زمانه امروز تصریح کرد: در مورد آبان به نظرم نه فقط شخصیت زن که کل خط داستانی هم غیرقابل باور است. چیزی نیست که در جامعه ما به این شکل اتفاق بیفتد. آبان نخبه است ولی به راحتی گول می خورد؟! شوهرش هم نخبه است ولی هیچ کدام از راه حل هایش عملیاتی نمی شوند. آیا واقعاً این اتفاق در جامعه مرسوم است؟ حتی اگر کارگردان بگوید من درباره آن یک درصد سریال ساختم باز هم آن یک درصد با ۹۹ درصد خیلی فرق دارند. مخاطب همراه نمی شود چون باورش نمی کند. گویی دارد فیلم خارجی می بیند. من وقتی رفتم سرچ کردم دیدم داستان «آبان» برداشتی از فیلم «پیشنهاد بی شرمانه» است. آن موقع فهمیدم چرا تا این اندازه شبیه فیلم های خارجی است. در نهایت وقتی داستان کلی باورپذیر نباشد شخصیت پردازی هم نمی تواند درست عمل کند.

اردکانی در این خصوص تصریح کرد: به نظرم فیلم ساز سعی کرده شرایط اجتماعی سیاسی و فرهنگی زمانه را وارد بدنه داستان کند. مثلاً این زن نخبه است ایده ای داره و می خواهد در جامعه رشد کند اما با مشکلاتی مثل نابسامانی اقتصادی شکاف های طبقاتی و مردسالاری مواجه می شود. تلاشش به نظر من در این جهت قابل توجه است چون اغلب فیلم های ما ساختار را نشان نمی دهند و فقط به احساسات و مسائل شخصی می پردازند. ولی اینجا تأثیر ساختار را هم می بینیم؛ که حتی یک نخبه هم برای راه اندازی استارت آپ خود باید از دل همین بحران ها عبور کند. این بخش برای من رئال بود واقعی بود.

اگر سانسور نبود …

در ادامه راودراد با اشاره به سانسور اظهار کرد: اگر سانسور وجود نداشت و اگر این کارگردان واقعاً می توانست مشکلاتی را که در ساختار اجتماعی ما در برابر یک جوان نخبه و چه بسا به شکل مضاعف برای یک زن نخبه وجود دارد به تصویر بکشد آیا می توانست؟ بنابراین چه کار می کند؟ واقعیت ساختاری جامعه را که ریشه همه مشکلات است و مسئولان باید برای آن چاره ای بیندیشند کنار می گذارد؛ اینکه سازوکارها باید دگرگون شود تا جوان نخبه به جایگاهی که شایسته اش است برسد. حالا یا به دلیل سانسور یا خودسانسوری نمی تواند آن را بیان کند. به جای آن یک ساختار از یک جامعه خارجی را جایگزین می کند داستانش را در آن می گذارد و همه چیز را شخصی می سازد.

اردکانی گفت: کارگردان «آبان» در مصاحبه هایش گفته است که این سریال را در ادامه و تحت تأثیر وقایع ۱۴۰۱ ساخته است. یعنی می خواهد بگوید که نگاهی اجتماعی به ویژه نسبت به وضعیت زنان در اثرش وجود دارد. ما نشانه هایی از این نگاه را داریم ولی با خانم دکتر راودراد موافقم که پیش نمی رود یا نمی تواند جلو برود یا می خواهد محافظه کارانه از این مسائل عبور کند. در قسمت اول ساختار ترسیم می شود؛ موقعیتی آشنا برای همه ما که مثلاً وقتی می خواهیم کسب وکار شخصی راه بیندازیم با مشکل سرمایه مواجهیم نمی توانیم حقوق نیروهایمان را بدهیم و … آنجاها سریال خوب جلو می رود اما بعد همان طور که خانم دکتر هم گفت چون نمی تواند این مسائل را به درستی طرح کند به سمت یک داستان شخصی می برد.

تکنیک هست اما خلاقیت نه!

سپس راودراد با طرح سوال دیگری ادامه داد: حالا سؤال اینجاست که اگر کارگردان واقعاً می خواست این کار را بکند آیا دانش و آگاهی اجتماعی لازم را داشت؟ و آیا می دانست ساختارها چیستند؟ سازوکارشان چگونه است؟ که بخواهد این واقعیت ها را با همان پیچیدگی هایی که دارند وارد سریالش کند و ابعاد زیباشناختی هم به آن بدهد؟ این هم مهم است. من فکر می کنم آقای دادویی تکنیک را خوب بلد است اما در دانشگاه های ما تفکر خلاق را یاد نمی دهند. تکنیک هست اما خلاقیت نیست. تفکر خلاق چیزی است که عمیق تر به واقعیت ها می پردازد. اطلاعات جامعه شناسی شناخت گروه ها و روابط اجتماعی شناخت سازمان ها حتی روان شناسی همه این ها برای یک فیلم ساز لازم است. هر چقدر این شناخت بیشتر باشد به قول یکی از اندیشمندان جامعه شناسی اگر یک هنرمند بیشترین آگاهی ممکن را از جامعه خود داشته باشد آنگاه وقتی اثری هنری خلق می کند آن آگاهی اثر را عمیق تر می کند. نه اینکه به او بگویند این را بخوان یا آن را یاد بگیر بلکه دانشگاه باید شرایطی فراهم کند که بینش افراد عمیق تر شود.

اردکانی هم در این زمینه تصریح کرد: فیلم سازان ما مشاور ندارند. مثلاً  فیلمی با تم روان شناختی ساخته می شود اما مشاور روان شناس ندارد. در حالی که سینمای ایران عمدتاً اجتماعی است و مشاور جامعه شناسی در کنارشان نیست. این وضعیت باید تغییر کند. نویسنده و فیلم ساز باید از افراد متخصص استفاده کنند نه اینکه فکر کنند خودشان به تنهایی می توانند اثری عالی خلق کنند. مثلاً اگر شخصیت زن است و می خواهی واقعی باشد باید با فعالان حوزه زنان صحبت کنی مشاور بگیری. این موضوع مهم است. خانم دکتر هم اشاره کردند به مشکلات آموزش دانشگاهی. اغلب دانشجویان آنچه را که در دانشگاه یاد می گیرند نمی توانند عملی کنند مگر اینکه خودشان پیگیر باشند.

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»

شخصیت زن «آبان» هنوز ایده آل ما نیست

اردکانی در مورد اینکه گفته شده سریال «آبان» تحت تأثیر وقایع ۱۴۰۱ است خاطرنشان کرد: اگر منظور این است که بعد از آن وقایع زنان به مرکز توجه آمدند و نگاه ها نسبت به آن ها جدی تر شد بله این اتفاق افتاد. شاید منظورِ کارگردان همین باشد که زن را به عنوان سوژه آورده و از او یک زن نخبه ساخته است. ولی بیش از این نمی بینم. فقط اینکه زن را به عنوان سوژه قرار داده است اما با این هم مشکل دارم؛ چون در نهایت این زن آن کنشگری لازم را ندارد. شخصیت «ثابت» ـ شهاب حسینی ـ در واقع نماینده همان ساختار مردسالار و ثروتمند جامعه است که زن را در خود حل می کند. تا جایی که من دیدم این زن همه چیزش را از دست داده: شوهر فرزند کار. اگر سریال همین مسیر را ادامه دهد نمی توانم بگویم که در حوزه زنان کار تازه ای کرده است. مگر اینکه در ادامه این زن بتواند با نبوغ و خلاقیت خودش برگردد و برنده داستان شود. آن وقت است که می توان گفت فیلم حرف جدیدی زده است. در غیر این صورت ظاهرِ ماجرا فرق کرده اما باطن همان است. من سعی می کنم همیشه در نقدهایم منصف باشم ولی این زن هنوز ایده آل ما نیست. باید بتواند سرنوشت خودش را خودش رقم بزند نه اینکه یک «ثابت» بیاید و همه چیزش را از او بگیرد.

می توانید ۲ زن توانمند در سینمای ایران نشان دهید که نقششان به موفقیت ختم شده باشد؟

راودراد نیز در این خصوص تصریح کرد: در طول بیش از چهل سال پس از انقلاب زنان در حوزه ها و رشته های مختلف همواره تلاش کردند تا به عنوان افراد مؤثر در جامعه به رسمیت شناخته شوند. این تلاش ها گاهی در فیلم ها و سریال ها هم بازتاب پیدا کرده اما در اغلب موارد زنان کنشگر یا توانمند در پایان داستان شکست خورده اند یا به هدفشان نرسیده اند. من در بحثی با دوستان این سؤال را مطرح کردم که آیا می توانید دو زن توانمند در سینمای ایران نشان دهید که نقششان به موفقیت ختم شده باشد؟ بازیگران زن توانمند کم نیستند اما نقشی که با موفقیت به سرانجام برسد به ندرت دیده ایم.

وی افزود: خود من دو فیلم در ذهن دارم؛ یکی باشو غریبه ی کوچک است که شخصیت «نایی» بدون حضور همسرش هم خانواده خودش را مدیریت می کرد و هم کودک مهاجر جنگ زده را به عنوان عضوی از خانواده پذیرفت؛ داستان با موفقیت و امید به پایان می رسد. دیگری «کافه ترانزیت» است؛ زنی که پس از مرگ همسرش مطابق رسوم باید با برادر شوهرش ازدواج می کرد اما مقاومت کرد و نهایتاً با مردی خارجی که با او آشنا شده بود تصمیم به ازدواج گرفت. این زن برای سرنوشت خودش تصمیم گرفت نه بر اساس رسوم. فیلم «خاتی» هم درباره زنی بود که همسرش در جاده های بین راهی و در کافه ای که با هم اداره می کردند کشته شده بود؛ طبق رسم خانوادگی باید با برادر شوهرش ازدواج می کرد ولی مقاومت کرد. خواهرش هم قرار بود به عنوان خون بها به قبیله ای داده شود در حالی که خودش عاشق فرد دیگری بود. هر دو زن در برابر این رسوم ایستادگی کردند. این فیلم ها نمونه هایی اند از زنانی که کنشگرند و با تصمیمات مستقل سرنوشتشان را رقم می زنند. این ها تابو شکنی هایی است که جرم نیست ولی سنت هایی است که آزادی افراد را از آن ها می گیرد.

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»
کافه ترانزیت

«زنِ تغییر یافته» و نه بیشتر

وی افزود: سریال ها و فیلم ها لازم نیست که مستقیماً بازتاب دهنده ماجراهای اجتماعی باشند. همین که زنانی را به تصویر می کشند که متفاوت از گذشته اند خود نشانگر یک تغییر است. در دیدگاه پدرسالارانه زن همواره در موقعیت فرودست قربانی و به قول لورا مالوی مرد برهه ی کنش است و پیش برنده ی داستان؛ زن اما در صحنه برای زیباسازی و تزئین حضور دارد.

اردکانی گفت: ما با زنی مواجه هستیم که تغییر کرده است زنی که درونی کنشگر و انتخاب گر شده است. اما فیلم ساز و سیاست گذار ما این زن را نمی شناسد. فقط ظاهرش را تغییر داده اند اما عمق شخصیتی اش را نمی بینند. من به این زن می گویم «زنِ تغییر یافته». نمی خواهم برچسبی بیشتر از این به او بزنم چون معتقدم این زن نسبت به نسل مادرانش کاملاً متفاوت است. اما ما همچنان با همان الگوهای قدیمی با او برخورد می کنیم و می خواهیم با همان ابزارها او را بشناسیم و بازنمایی کنیم.

برای داشتن تنها یک وزیر زن کلی باید بجنگیم

وی در انتها افزود: ما در این جلسات دقیقاً داریم درباره ی این زن حرف می زنیم. اینکه چگونه تغییر کرده و اینکه چرا هنوز در آثار فرهنگی ما آن طور که باید دیده نمی شود. مثلاً وقتی می گویم “آبان” کاراکتر خوبی است دارم دقیقاً به این تغییر اشاره می کنم. زن امروز نمی خواهد بین نقش ها انتخاب کند؛ می خواهد هم زمان نخبه باشد بیزینس خودش را داشته باشد موقعیت اجتماعی اش را حفظ کند و در کنار آن عشق ازدواج و خانواده هم داشته باشد. این یک درک متفاوت از زن است؛ زنی که دیگر حاضر نیست اولویت هایش را قربانی کند برخلاف نسل های پیشین که مثلاً وقتی مادر می شدند کارشان را کنار می گذاشتند. اما امروز زن در تقاطع چندین فشار و تضعیف قرار گرفته است. ساختار پدرسالار سنت ذهنیت مردسالارانه و فرهنگی که همچنان او را ضعیف می انگارد دست به دست هم داده اند تا مانع رشد کامل این زن شوند.

ادرکانی در ادامه افزود: فرض کنید زنان ما توانمند شده اند اما وقتی قرار است در دولت وزیری انتخاب شود برای داشتن تنها یک وزیر زن کلی باید بجنگیم. خود من برای این موضوع کارزار راه انداختم. چرا؟ چون ساختار قدرت قدرت نمی دهد. ساختاری که باید قدرت را به زنان بدهد اگر چنین نکند بی قدرتی همچنان ادامه خواهد داشت.

راودراد گفت: در جامعه چیزی وجود دارد که اصطلاحاً به آن «سقف شیشه ای» می گویند؛ یعنی زنان در مقایسه با مردان تنها تا حد مشخصی می توانند در مسیر شغلی رشد کنند و به مراحل بالاتر برسند. ما تحقیقی انجام دادیم در مورد ساختار روابط عمومی ۱۵ وزارتخانه و سازمان دولتی. زنانِ تحصیل کرده در رشته ارتباطات و روابط عمومی صرفاً تولید محتوا و نویسندگی می کردند ولی مدیران معاونان و مسئولان اصلی همگی مردانی بودند که اغلب تحصیلات شان هم در این حوزه نبود. این یعنی ساختار حتی اگر زنان شایسته متخصص و توانا باشند فقط به این دلیل که زن هستند مانع پیشرفتشان می شود.

وی افزود: مشکل اصلی همین نگاه پدرسالارانه است؛ نگاهی که زن را در جایگاه فرودست می بیند و مردان را محق به قدرت. حالا سؤال اینجاست: ساختار چگونه می تواند تغییر کند؟ یکی از راه های مهم اشاره ی مستقیم آثار هنری و فرهنگی به این ساختارهای ناعادلانه است. باید ساختار مقصر معرفی شود. در موارد معدودی در فیلم ها این اتفاق افتاده ولی هنوز کافی نیست. مثلاً وقتی می گوییم فساد ساختاری یعنی زن به خاطر انتظاراتی که جامعه و خانواده از او دارند مجبور می شود وارد بازی هایی شود که از مسیر اصلی اش دورش می کند. این ریشه در همان ساختار نابرابر دارد. این ساختار نه تنها در جامعه بلکه در خانواده هم وجود دارد. و این که بگوییم این فقط یک نظر شخصی است درست نیست؛ نظریه ها و شواهد تجربی هم این مسئله را تأیید می کنند.

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»
زخم کاری

زنِ نمایش خانگی فقط از زن تلویزیونی شرورتر است

راودراد اظهار کرد: در سریال تاسیان شیرین پس از زندانی شدن پدرش تبدیل به مدیر کارخانه می شود. انگار وارد “سفر قهرمان” شده است. امیدوارم در ادامه ی سریال چهره ی جدی تری از او ببینیم که خودش تصمیم گیرنده و توانمند و نه تحت هدایت مردان اطرافش باشد.

اردکانی گفت: در جمع بندی باید بگویم این دو سریال اخیر وجوه مثبتی دارند. تلاش هایی برای نمایش زنِ متفاوت صورت گرفته ولی هنوز کارگردان ما آن زن تغییر یافته را با همه ی پیچیدگی ها و عمق وجودی اش درک نکرده است. هنوز هم در بیشتر موارد زندگی زن توسط کاراکترهای بیرونی هدایت می شود؛ در حالی که در زندگی واقعی ما با زنانی مواجهیم که زندگی خود را پیش می برند. در برنامه ای درباره ی زنان در شبکه نمایش خانگی وقتی مجری از من خواست آرزویی کنم گفتم آرزو دارم روزی روی پرده خودم و زنانی مثل خودم را ببینم. زنانی که می شناسم شان که می دانم وجود دارند اما هیچ گاه تصویر درستی از آن ها در تلویزیون یا نمایش خانگی ندیده ام. تحلیل من این است که زنِ نمایش خانگی تنها چیزی که نسبت به زن تلویزیونی به خود اضافه کرده شرارت و انتقام جویی و نه کنشگری واقعی است.

وی در پایان گفت: در اکثر سریال های شبکه نمایش خانگی خط داستانی توسط زن پیش نمی رود. در معدود مواردی مانند مانکن یا یاغی زن نقش اصلی دارد اما باز هم تنها کنش او در قالب انتقام تعریف شده است. یعنی همه ی استعداد و توانمندی زن نه صرف ساختن تصمیم گیری و پیشبرد مستقل زندگی بلکه در مسیر آسیب زدن و انتقام گرفتن می شود.

راودراد نیز با اشاره به این موضوع که نمی داند چرا سریال های شبکه خانگی اینقدر خشن هستند گفت: در تمام سریال هایی که خشونت غلبه دارد قربانی زن است. این مسئله غیرمستقیم بر علیه زنان است.

وی در انتها گفت: زنان با داشتن سهم ۶۲ درصدی تحصیلات تنها ۱۴ درصد از سهم اشتغال را دارند؟ این زنان تحصیل کرده کجا هستند؟

پایان خبر اکسکو

حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»" هستید؟ با کلیک بر روی اجتماعی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریال های «آبان» و «تاسیان»"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه